نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

هفت قانون طلایی یادگیری زبان

هفت قانون طلایی یادگیری زبان


قانون نخست :

شیوه ی سنتی مطالعه ی واژه های تنها را کنار بگذارید و همیشه گزاره ها (عبارت،ترکیب کلمات) را بخوانید و تمرین کنید، نه فقط کلمه ها را به تنهایی. اگر کلمه ی جدیدی دیدید، حتما ً عبارتی که آن کلمه ی جدید، در آن استفاده شده را در دفترچه ی یادداشت خود بنویسید؛ نه فقط کلمه را. به این ترتیب استفاده درست هر کلمه را می آموزید. تحقیقات نشان میدهد یادگیری زبان، با شیوه ی یادگیری و استفاده از عبارات کاربردی، 4 الی 5 برابر سریعتر از استفاده از کلمات، به تنهایی است.

قانون دوم:

گرامر نخوانید! همین الان کتابهای صرفا ً گرامر خود را کنار بگذارید. این کتابها باعث میشوند شما پیش از صحبت (به قواعد دستور زبان) فکر کنید. در حالی که باید به طور خودکار و معمولی، مثل زبان مادری خود، بدون هیچگونه حساسیتی روی زمانهای دستوری و گرامر بتوانید صحبت کنید. شما در وهله ی اوّل، نیاز به راهی دارید که بتوانید بطور اتوماتیک و بدون هیچگونه تفکر و تامّلی، استفاده از زبان را بدانید.

قانون سوم :

گوش کنید! گوش کنید، گوش کنید. باید به انگلیسی روزمره گوش کنید. چشم ها، بسیار کمتر از گوشها برای یادگیری زبان به شما کمک میکنند. (راز پیشرفت افراد مهاجر در زمینه ی زبان، فقط و فقط همین است که شرایط حضور در محیط، باعث میشود نه تنها شنوایی افراد تقویت شود؛ بلکه نوع کاربرد آن را با تمام وجود خود حس کنند و بخاطر بسپارند.) بطور خلاصه این قانون را باید اینگونه معنی کرد که با گوش خود یادبگیرید تا با چشمان خود.

قانون چهارم :

آهسته و عمیق یاد بگیرید. دانستن یک کلمه و عبارت کافی نیست ، واژه ها و عبارتها باید در ذهن شما ثبت شود تا همیشه برای استفاده آن ها را دم دست داشته باشید. اگر به یک کتاب گویا (Audio book ) گوش میکنید، یک قسمت را 30 بار و در طول ده روز، روزی سه بار بشنوید و سپس به سراغ بعدی بروید.

قانون پنجم :

برای یادگیری اتوماتیک گرامر و دستور زبان انگلیسی؛ از شیوه ی «داستان های کوتاه در زمانهای مختلف» ( Point Of View Mini-Stories ) استفاده کنید. این بهترین روش برای یادگیری گرامر و زمانهای مختلف به شیوه موثر غیر مستقیم است.

قانون ششم :

حتما از انگلیسی صحیح و رایج امروزی استفاده کنید. فیلم و نوار هایی را انتخاب کنید که مطمئن هستید انگلیسی واقعی و رایج امروزی است.( بیشتر متدها و کتابها، برمبنای نگارش اصولی زبان است) شما با خواندن کتاب های آموزشی هرگز با مکالمات واقعی و اصطلاحات رایج و همچنین تفاوت در ادای یک جمله یا کلمه در مکالمه با نگارش آن در کتاب ها آشنا نمی شوید، در نتیجه صحبت انگلیسی زبانان را متوجه نمی شوید.

قانون هفتم :

گوش کنید و پاسخ بدهید نه اینکه گوش بدهید و تکرار کنید؛ بسیاری از نوارها و سی دی های آموزشی زبان از شما میخواهند که مثلا یک عبارت را بعد از شنیدن تکرار کنید. این روش اشتباه است. باید از شما خواسته شود که جواب گوینده را بدهید نه این که عین عبارت را تکرار کنید. در موردتوضیح این قانون بهتر است، همزمان با شنیدن هر از چند جمله ی یک متن و داستانی ساده، از شما جواب چند پرسش ساده، خواسته شود. دقیقا ً یادگیری یک کودک را مدنظر داشته باشید. از والدین میشنود، یاد میگیرد ، تکرار میکند و پاسخ میدهد.


یادگیری زبان و راز کودکان

یادگیری مانند کودکان


در سال 1984 مرکز زبان دانشگاه آمریکن در بنکوک شروع به استفاده و به کار گیری یک راهبرد جدید برای آموزش زبان تایلندی کرد. نام این روش " شیوه شنیداری" است. در سال های اخیر این شیوه را " پیشرفت خودکار زبان" نامیده اند.

این شیوه می گوید هر تلاشی برای صحبت کردن ( یا حتی فکر کردن به زبان) قبل از اینکه صحبت کردن خودکار حاصل شود، منجر به آسیب رسانی به یادگیری شده و نتایج نهایی را محدود می کند! به عبارتی دیگر این متد از یک " دوره سکوت" بسیار طولانی مدت استفاده می کند.

در طول "دوره سکوت" ، زبان آموزان تنها بر شنیدن تمرکز می کنند . بعد از مدتی زبان آموزان شروع به صحبت کردن طبیعی و خودکار می کنند – بدون نیاز به هیچ گونه تلاش یا حتی فکر کردن!


راز کودکان 


همه می دانند که وقتی خانواده ایی به یک کشور جدید مهاجرت می کنند ، کودکان در نهایت به طور طبیعی به زبان آن کشور صحبت می کنند اما بزرگسالان نه. توضیح شفاف این امر آن است که کودکان "استعداد" خاصی دارند که همان طور که بزرگ می شوند آن را از دست می دهند.


معلمین می گویند که بزرگسالان به جای آنکه زبان را به طور طبیعی یاد بگیرند باید زبان را به آنها آموخت و آنها باید آن را بخوانند .


اما آیا ما با شیوه های تدریس امروزی زبان پیشرفتی هم داشته ایم؟ برای مثال چرا مردم آفریقای مرکزی وقتی وارد یک اجتماع با زبان متفاوتی می شوند بهتر عمل می کنند تا دانش آموزان مدرن و پیشرفته امروزی ما؟ آیا این بدان دلیل نیست که در تدریس مدرسین ما اشکالی وجود دارد؟ شاید بزرگسالان هم بتوانند کاری را که کودکان انجام می دهند انجام دهند. شاید این تنها عادت رفتاری بزرگسالان است (نه نداشتن استعداد) که مانع پیشرفت و موفقیت آنها می شود.


 - چه می شد اگر بزرگسالان یک سال بدون اینکه صحبت کنند فقط گوش می دادند؟


پاسخ ما- هم کودکان و هم بزرگسالان می توانند این کار را به خوبی انجام دهند، اما فقط کودکان هستند که این را اشتباه انجام می دهند.


واکنش یک کودک 4 ساله را با یک بزرگسال در مواجه شدن با کسی که به زبان خارجی صحبت می کند مقایسه کنید. کودکان اکثر اوقات گوش می دهند، در حالی که بزرگسالان معمولاً سعی می کنند صحبت کنند و پاسخ دهند.


اکنون این را مد نظر داشته باشید که " سعی در صحبت نکردن" راز کودکان است. این قابل توجیه است که گوش دادن به مکالمه هایی که صحیح هستند یادگیری صحیح زبان را به همراه دارد، در حالی که گفتن چیزهایی که غلط هستند ، یادگیری را غلط می کند.


چه می شد اگر بزرگسالان هم همان کاری را می کردند که کودکان انجام می دهند،( یعنی، فقط یک سال گوش کنند بدون اینکه تلاشی جهت صحبت کردن انجام دهند)؟

موسسه ای در بنکوک شروع به پیاده سازی همین روش در کلاس های زبان تایلندی خود کرد. دانش آموزان به مدت یک سال تا آنجا که می شد فقط گوش می دادند بدون اینکه هرگز صحبت کنند. ما دریافتیم که بزرگسالان دقیقاً همان نتیجه ایی را گرفتند که کودکان می گیرند. اگر بزرگسالان به مدت یک سال در شرایط واقعی صحبت کردن طبیعی را بفهمند ، بدون اینکه تلاش کنند چیزی بگویند، آنگاه صحبت کردن روان با تلفظ کاملاً صحیح و شفاف به طور خودکار در آنها به وجود می آید.


به نظر می رسد تفاوت بزرگسالان و کودکان در این نیست که که بزرگسالان توانایی انجام صحیح این کار را از دست داده اند- بلکه در این است که کودکان هنوز یاد نگرفته اند چطور این کار را غلط انجام دهند( یعنی آموزش زبان خود را با اصرار و فشار بر صحبت کردن خراب کنند).


صحبت کردن با تقلا و زور به یاد گیری زبان بزرگسالان آسیب می رساند. فکر کردن در مورد جمله بندی و قواعد، ترجمه کردن کلمات از فارسی به انگلیسی، جایگزین سازی و هر گونه فکر کردن در زمان صحبت کردن مانع صحبت کردن بومی و طبیعی شما می شود.


صحبت کردن طبیعی ( که به طور خودکار به زبان شما جاری شود) ، آسیب رسان نیست (حتی اگر غلط باشد). آسیب از غلط بودن جملات وارد نمی شود بلکه از فکر کردن به زبان و صحبت کردن به وجود می آید.


پیشنهاد ما این است. علت اینکه کودکان همیشه مانند بومی ها صحبت می کنند این است که آنها با گوش دادن یاد می گیرند. و علت اینکه بزرگسالان مانند بومی ها صحبت نمی کنند آن است که صحبت کردن را با صحبت کردن یاد می گیرند.



بزرگسالان بیش از اندازه صحبت می کنند.

فرمول این است " گوش دهید" ، " صحبت نکنید" و "صبور باشید".

و حالا به نظر می رسد که این دیگر فقط راز کودکان نیست. این راز هر کسی است که می خواهد انگلیسی را یاد بگیرد. در حالی که کودکان با ایمان بیشتری به این روش پای بندند، بزرگسالان این کار را می توانند سریع تر انجام دهند.



 زبان آموزان امروزی به دو چیز نیاز دارند:

اول : آنها به تجربه های بسیار جالبی در زبان انگلیسی نیاز دارند ( تفریح، هیجان، تردید و ...) به گونه ایی که فراموش کنند از زبان دیگری استفاده شده است.

دوم: درک و فهم زبان آموزان باید به حدی بالا باشد که یاد بگیرند – یعنی 80 تا 100 % مطالب را از همان روز اول درک کنند!

اینکه به مدرسان زبان بیاموزیم که هم جذاب و هم قابل فهم باشد کار زیادی می برد.
اما این راز موفقیت است!
شنیدن به شیوه ایی جالب و قابل فهم و یک "دوره سکوت" طولانی، کلید صحبت کردن انگلیسی همچون بومیان است.