نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

کلمات

آیا تا بحال به معنی این جملات فکرکرده اید

 

 

پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.

عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.

بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.

سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.

خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.

ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.

بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.

با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.

پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.

سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.

روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.

ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.

تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر.

محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.

سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.

سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش.

شایع ترین کلمه "شهرت"است... دنبالش نرو.

لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.

حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر.

ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.

سالم ترین کلمه "سلامتی"است... به آن اهمیت بده.

اصلی ترین کلمه "اطمینان"است... به آن اعتماد کن.

بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی"است... مراقب آن باش.

دوستانه ترین کلمه "رفاقت"است... از آن سوءاستفاده نکن.

زیباترین کلمه "راستی"است... با ان روراست باش.

زشت ترین کلمه "دورویی"است... یک رنگ باش.

ویرانگرترین کلمه "تمسخر"است... دوست داری با تو چنین کنند؟

موقرترین کلمه "احترام"است... برایش ارزش قایل شو.

آرام ترین کلمه "آرامش"است... به آن برس.

عاقلانه ترین کلمه "احتیاط"است... حواست را جمع کن.

دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت"است... اجازه نده مانع پیشرفتت بشود.

سخت ترین کلمه "غیرممکن"است... وجود ندارد.

مخرب ترین کلمه "شتابزدگی"است...مواظب پلهای پشت سرت باش.

تاریک ترین کلمه "نادانی"است...آن را با نور علم روشن کن.

کشنده ترین کلمه "اضطراب"است...آن را نادیده بگیر.

صبورترین کلمه "انتظار"است... منتظرش باش.

بی ارزش ترین کلمه "انتقام"است... بگذاروبگذر.

ارزشمندترین کلمه "بخشش"است... سعی خود را بکن.

قشنگ ترین کلمه "خوشروئی"آست... راز زیبائی در آن نهفته است.

تمیزترین کلمه "پاکیزگی"است... اصلا سخت نیست.

رساترین کلمه "وفاداری"است... سر عهدت بمان.

تنهاترین کلمه "گوشه گیری"است...بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.

محرک ترین کلمه "هدفمندی"است... زندگی بدون هدف روی آب است.

و هدفمندترین کلمه "موفقیت"است... پس پیش به سوی آن.

تقدیم به پیشگاه صاحب الزمان

تقدیم به پیشگاه صاحب الزمان...

.

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم

از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!

.

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس

من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!

.

رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند

من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!

.

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن

از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!

.

سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست

من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!

.

تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم

از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!

.

طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است

از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!

.

شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد

من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!

.

به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاهم

مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!

.

دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن

که از نفرین و از عاق پدر بسیار میترسم!

.

هزاران بار رفتم، ولی شرمنده برگشتم 

ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!

.

دمی وصلم ، دمی فصلم، دمی قبضم، دمی بستم

من از بیچارگیِ آخرِ این کار میترسم.....

ﻣﻨﺎﺟﺎﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻤﺮﺍﻥ

ﻣﻨﺎﺟﺎﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻤﺮﺍﻥ :

ﺧﺪﺍﻳﺎ ...

ﺍﺯ ﺑﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎﻳﺖ ﺷﮑﺎﻳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻫﺖ ...

ﺍﻣﺎ ﺷﮑﺎﻳﺘﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻣﻴﮕﻴﺮﻡ ...

ﻣﻦ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ...

ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻱ ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ

ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎﻳﺖ ...

ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ...

ﮔﺎﻫﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﮐﺴﻲ ﮐﻨﺎﺭﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ ...

ﻣﻌﻨﺎﻳﺶ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻢ ...

ﻣﻌﻨﺎﻳﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩﻱ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ...

ﺑﺎ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ...

ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﭼﻪ ﻣﻴﮑﺮﺩﻡ ...

ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ؛ﺧﺪﺍﻱ ﺧﻮﺏ ﻣﻦ

حرم

آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده


ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده


ای گل بی‌خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده


لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده


ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده


تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جان‌سوز به آهم بده


لشکر شیطان به کمین منند / بی‌کسم ای شاه پناهم بده


از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده


در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده


ای که عطابخش همه عالمی / جمله حاجات مرا هم بده


آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده

امام جواد

امام جواد


امام جواد آن شه ملک جود

که بُد عالم علم غیب و شهود 

دلش منبع فیض پروردگار

جلال و کمال از رخش آشکار 

ز تقوا تقى بود آن نور پاک

ز بخشش جواد آن مه تابناک


امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع) پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه در سن 8 سالگی به مقام امامت رسیدند.


مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد . " از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد .


از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار می بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد .


باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود، با وجود سن کم وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت .


حدیثی زیبا از امام جواد (ع):

امام جواد (ع) فرمودند سه خصلت جلب محبّت می کند:

* انصاف در معاشرت با مردم

* همدردی در مشکلات آن ها

* همراه و همدم شدن با معنویات


سلام بر تو اى جوادالائمه (ع) و بر آن بارگاه خدایى ات که تا دامنه قیامت، چشم نواز همه از ره رسیدگانِ خسته خواهد بود

التماس دعا

دعای جوشن الکبیر بصورت شعری زیبا

دعای جوشن الکبیر بصورت شعری زیبا:


خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است

وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است 

خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است

چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است


خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی 

آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری 

خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست 

دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست


خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی 

آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی

خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر

چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر 

خود را به خدا بسپار