نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

دعای احتجاب

متن دعای(حِرز) احتجاب چنین است:


«احْتَجَبْتُ‏ بِنُورِ وَجْهِ اللَّهِ الْقَدِیمِ الْکَامِلِ وَ تَحَصَّنْتُ بِحِصْنِ اللَّهِ الْقَوِیِّ الشَّامِلِ وَ رَمَیْتُ مَنْ بَغَى عَلَیَّ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَیْفِهِ الْقَاتِلِ اللَّهُمَّ یَا غَالِباً عَلَى أَمْرِهِ وَ یَا قَائِماً فَوْقَ خَلْقِهِ وَ یَا حَائِلًا بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الشَّیْطَانِ وَ نَزْغِهِ وَ بَیْنَ مَا لَا طَاقَةَ لِی بِهِ مِنْ أَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ کُفَّ عَنِّی أَلْسِنَتَهُمْ وَ اغْلُلْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ وَ اجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ سَدّاً مِنْ نُورِ عَظَمَتِکَ وَ حِجَاباً مِنْ قُدْرَتِکَ وَ جُنْداً مِنْ‏ سُلْطَانِکَ إِنَّکَ حَیٌّ قَادِرٌ اللَّهُمَّ اغْشُ عَنِّی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ حَتَّى أَرُدَّ الْمَوَارِدَ وَ اغْشُ عَنِّی أَبْصَارَ النُّورِ وَ أَبْصَارَ الظُّلْمَةِ حَتَّى لَا أُبَالِیَ عَنْ أَبْصَارِهِمْ‏ "یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ"[1] "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کهیعص"[2]‏ "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ حم عسق‏"[3] "کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ"‏[4] "هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ"‏[5] "یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ کاظِمِینَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ"[6]‏ "عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ"[7]‏ "ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ"[8]‏ شَاهَتِ الْوُجُوهُ شَاهَتِ الْوُجُوهُ شَاهَتِ الْوُجُوهُ وَ عَمِیَتِ الْأَبْصَارُ وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَهُمْ بَیْنَ عَیْنَیْهِمْ وَ شَرَّهُمْ تَحْتَ قَدَمَیْهِمْ وَ خَاتَمَ سُلَیْمَانَ بَیْنَ أَکْتَافِهِمْ‏ "فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ"[9]‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ».[10]
ترجمه: پنهان شدم به‌وسیله نور خداوندی که قدیم و کامل است و حصار کشیده و سنگر ساختم به‌وسیله دیوارهای خداوندی که قوی بوده و شامل همه چیز است. کسی که با من دشمنی کرد را با تیر الهی هدف قرار داده و با شمشیر خدایی بر او یورش بردم. خدایا! ای کسی که بر امور دشمن من غالب هستی! و ای کسی که بر امور مخلوقات خود مسلطی! ای کسی که بین مرد و قلبش فاصله و مانع هستی! بین من و شیطان و فتنه او مانع شو. و مانع شو میان من و آنچه که طاقت آن‌را از هیچ‌یک از بندگانت ندارم. خدایا! زبان آنها را از من باز دار، دست و پای آنها را به زنجیر بکش و میان من و آنها مانعی از نور عظمت خود و حجابی از قدرت خود و سپاهی از سلطنت خود قرار ده. همانا تو زنده و قدرتمند هستی. خدایا! چشم‌های بینندگان را از من بپوشان تا این‌که از امور و مشکلات رهایی یابم، و بپوشان از دیدگان نور و ظلمت آنها تا این‌که دیدگانشان نسبت به من بی‌اعتنا باشد (ظاهراً مقصود این است که؛ بین من و برخی مردم مانعی ایجاد کن تا از مکر و حیله آنها در امان باشم). نزدیک است درخشندگى برقش دیده‌ها را کور کند. خدا شب و روز را [دگرگون و] جابجا می‌کند مسلماً در این دگرگونى و جابجایى عبرتى براى صاحبان بصیرت است. به نام خدا که رحمتش بى‏اندازه است و مهربانى‏اش همیشگى. کهیعص، به نام خدا که رحمتش بى‏اندازه است و مهربانى‏اش همیشگى. حم، عسق». مانند آبى است که آن‌را از آسمان نازل کنیم، پس گیاه زمین به وسیله آن [به طور انبوه و در هم پیچیده‏] بروید، [و طراوت و سرسبزى شگفت‏انگیزى پدید آورد] آن گاه [در مدتى کوتاه‏] خشک و ریز ریز شود که بادها آن‌را به هر سو پراکنده کنند. او خدایى است که معبودى جز او نیست، داناى آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!. از آن روز نزدیک، آن‌گاه که [از شدت ترس‏] جان‏ها به گلوگاه رسد، در حالى‌که همه وجودشان پر از غم و اندوه است. براى ستمکاران هیچ دوست مهربانى و شفیعى که شفاعتش پذیرفته شود، وجود ندارد! [در چنین موقعیت و زمانى است که‏] هر کس هر عملى را [از خیر و شر] حاضر کرده است، بداند. پس سوگند به ستارگانى که باز مى‏گردند، ستارگانى که به سرعت مى‏روند و پنهان مى‏شوند، و سوگند به شب هنگامى که [روى مى‏آورد، و زمانى که‏] مى‏رود، و سوگند به صبح هنگامى که مى‏دمد [و با گستردن نورش تاریکى را مى‏زداید]. صاد، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقى و اجتماعى و احکام حلال و حرام‏] است. [این‌که قرآن را نمى‏پذیرند، براى این نیست که زمینه‏اى براى پذیرش آن وجود ندارد] بلکه کافران [غرق‏] در تکبّر [و سرکشى و عداوت‏] و دشمنى‏اند. زشت باد چهره‌ها، زشت باد چهره‌ها، زشت باد چهره‌ها، کور باد چشم‌ها، سنگین باد زبان‌هایشان. خدایا! خیرشان را در میان چشم‌هایشان قرار ده و شر آنها را در زیر پایشان بگذار. مُهر زد سلیمان بین کتف‌هایشان، پس به زودى خدا شرّ آنان را [به کشته شدن یا آوارگى از خانه و کاشانه‏] دفع خواهد کرد و او شنوا و داناست و درود خداوند بر محمد(ص) و آل محمد.

دعاى مَشلُول

دعاى مَشلُول


موسوم به دعاء الشّاب المأخوذ بذنبه

منقول از کتب کفعمى و مهج الدّعوات ، و آن دعائى است که تعلیم فرموده آنرا حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام بجوانى که بواسطه گناه و ستم در حقّ پدر خویش شل شده بود پس این دعا را خواند در خواب حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله را دید که دست بر اندام او مالید و فرمود محافظت کن بر اسم اعظم خدا که کار تو بخیر خواهد بود پس بیدار شد در حالتى که تندرست بود و دعا این است :


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِاسْمِک بِسْمِ اللّهِ

خدایا از تو مى خواهم به نامت بسم الله


الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکرامِ یا حَىُّ یا قَیوُمُ یا حَىُّ لا اِلهَ

الرحمن الرحیم اى صاحب جلال و بزرگوارى اى زنده پاینده اى زنده اى که معبودى


اِلاّ اَنْتَ یاهُوَ یامَنْ لایعْلَمُ ما هُوَ وَ لاکیفَ هُوَ وَ لا اَینَ هُوَ وَ لا حَیثُ هُوَ

جز تو نیست اى کسى که جز او کسى نداند که چیست او و چگونه است او و در کجاست او و در کدام


اِلاّ هُوَ یا ذَاالْمُلْک وَالْمَلَکوُتِ یا ذَاالْعِزَّةِ وَالْجَبَروُتِ یا مَلِک یاقُدُّوسُ یا

سو است اى داراى ملک و ملکوت اى داراى عزت و جبروت (قهر و قدرت ) اى پادشاه جهان اى منزه از هر عیب اى


سَلامُ یا مُؤْمِنُ یا مُهَیمِنُ یا عَزیزُ یا جَبّارُ یا مُتَکبِّرُ یا خالِقُ یا

سالم از هر نقص اى ایمنى بخش اى نگهبان اى عزیز اى داراى قهر اى با عظمت اى آفریننده اى


بارِئُ یا مُصَوِّرُ یا مُفیدُ یا مُدَبِّرُ یا شَدیدُ یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ یا مُبیدُ

پدید آورنده اى صورت بخش اى سود دهنده اى تدبیر کننده اى محکم کار اى سبب آغاز خلقت و اى سبب پایان آن اى نابود کننده


یا وَدُودُ یا مَحْمُودُ یا مَعْبوُدُ یا بَعیدُ یا قَریبُ یا مُجیبُ یا رَقیبُ یا

اى محبت شعار اى پسندیده اى معبود خلق اى دور و اى نزدیک اى پاسخ دهنده اى نگهبان اى


حَسیبُ یا بَدیعُ یا رَفیعُ یا مَنیعُ یا سَمیعُ یا عَلیمُ یا حَلیمُ یا کریمُ

حساب دارنده اى نوین آفرین اى رفیع مقام اى بلند مرتبه اى شنوا اى دانا اى بردبار اى کریم


یا حَکیمُ یا قَدیمُ یا عَلِىُّ یا عَظیمُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیانُ یا

اى فرازنه اى قدیم اى والا اى بزرگ اى مهرپیشه و اى نعمت بخش اى پاداش ده اى


مُسْتَعانُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا وَکیلُ یا کفیلُ یا مُقیلُ یا مُنیلُ یا نَبیلُ

یارى جسته شده اى پُر جلالت اى زیبا اى وکیل اى کفیل اى درگذرنده اى نعمت رساننده اى ماهر


یا دَلیلُ یا هادى یا بادى یا اَوَّلُ یا اخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا قآئِمُ یا

اى راهنما اى رهبر اى آغاز کننده اى اول اى آخر اى ظاهر اى باطن اى استوار اى


دآئِمُ یا عالِمُ یا حاکمُ یا قاضى یا عادِلُ یا فاصِلُ یا واصِلُ یا طاهِرُ

ابدى اى دانا اى حکم فرما اى داور اى دادگر اى جدا کننده اى پیوند کننده اى پاک


یا مُطَهِّرُ یا قادِرُ یا مُقْتَدِرُ یا کبیرُ یا مُتَکبِّرُ یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ

اى پاکیزه اى توانا اى با اقتدار اى بزرگ اى با عظمت اى یگانه اى تک اى بى نیاز


یا مَنْ لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُوا اَحَدٌ وَ لَمْ یکنْ لَهُ صاحِبَةٌ

اى کسى که نزاید و زائیده نشده و نیست برایش همتایى هیچکس و نیست برایش همسر و رفیقى


وَ لا کانَ مَعَهُ وَزیرٌ وَلااتَّخَذَ مَعَهُ مُشیرا وَلاَ احْتاجَ اِلى ظَهیرٍ وَ لا

و نباشد با او وزیرى و نگرفته براى خود مشاورى و نه نیازمند به کمک کارى است و نه


کانَ مَعَهُ مِنْ اِلهٍ غَیرُهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ فَتَعالَیتَ عَمّا یقُولُ الظّالِمُونَ

معبودى جز او است شایسته ستایشى جز تو نیست پس تو برترى از آنچه ستمکاران گویند


عُلُوّا کبیرا یا عَلِىُّ یا شامِخُ یا باذِخُ یا فَتّاحُ یا نَفّاحُ یا مُرْتاحُ یا

بسیار برتر، اى والا اى بلند رتبه اى والا مقام اى گشاینده اى عطا بخشنده اى فرح بخش اى


مُفَرِّجُ یا ناصِرُ یا مُنْتَصِرُ یا مُدْرِک یا مُهْلِک یا مُنْتَقِمُ یا باعِثُ یا

گشایش دهنده اى یاور اى مددکار اى دریابنده اى هلاک کننده اى انتقام گیرنده اى برانگیزنده اى


وارِثُ یا طالِبُ یا غالِبُ یا مَنْ لا یفُوتُهُ هارِبٌ یا تَوّابُ یا اَوّابُ

ارث برنده اى جوینده اى پیروزمند اى کسى که از دستش نرود گریز پایى اى توبه پذیر اى رجوع پذیر


یا وَهّابُ یا مُسَبِّبَ الاْسْبابِ یا مُفَتِّحَ الاْبْوابِ یا مَنْ حَیثُ ما دُعِىَ

اى بخشنده اى سبب ساز هر سبب اى گشاینده درهاى بسته اى کسى که هر زمان بخوانندش


اَجابَ یا طَهُورُ یا شَکورُ یا عَفُوُّ یا غَفُورُ یا نُورَ النُّورِ یا مُدَبِّرَ

اجابت کند اى پاکى بخش اى پاداش ده شاکران اى درگذرنده اى آمرزنده اى نور روشنیها اى تدبیر کننده


الاُْموُرِ یا لَطیفُ یا خَبیرُ یا مُجیرُ یا مُنیرُ یا بَصیرُ یا ظَهیرُ یا کبیرُ یا

امور اى نعمت بخش اى بینا اى پناه ده اى روشنى ده اى بینا اى پشتیبان اى بزرگ اى

وِتْرُ یا فَرْدُ یا اَبَدُ یا سَنَدُ یا صَمَد.


متن کامل دعا در لینک

دعای صنمی قریش

جلد ۸۵، صفحه ۲۴۰ از مصباح کفعمی نقل شده است که دعای صنمی قریش دعائی عظیم الشأن و بلند منزلت است و از اسرار مشلکه و بهترین اذکار است.شیخ بزرگوار تقیّ الدین ابراهیم عامِلی کفعمی در حاشیه کتاب شریف «المصباح» می فرماید:این دعائی است عظیم الشّأن و رفیع المنزلة که ابن عبّاس آن را از مولای ما امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت نموده است، و این دعاء از غوامض اسرار و کرائم اوراد امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که آن حضرت در روز و شب و وقت سحر بدان مواظبت می فرمودند، و آن را در قنوت نماز می خواندند و می فرمودند:کسی که این دعا را بخواند همانند کسی است که در خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در جنگ بدر، اُحد، و حُنَین یک میلیون تیر به سوی دشمن افکنده باشد.بعضی از علما نوشته اند خواندن این دعا برای بر آمدن حوائج وخواسته ها مجرب است.

 



*أللَّهُـمَّ صَـلِّ عَـلی مُـحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَـمَّـدٍ

خداوندا درود بفرست بر محمّد و آل محمّد(ص)

* أللَّهُمَّ العَـن صَنَمی

و لعـنت کن دو بـت

قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها

 وابنَـتَیهِمَا اللَّذَینِ

قریش دو مشرک آنرا، و دو سرکرده ضلالت را،

 و آن دو دروغ پرداز را،

دختر آنان را،

خالَفا أمرَکَ وَ أنکَرا وَحـیَکَ وَ جَـحَدا إنعـامَکَ وَ عَـصَیا

کسانیکه فرمانت را زیر پا نـهادند، و وحی تو را نپـذیـرفتند،

 و نعـمت رسولت را

انکار کردند، و نافرمانی

رَسِولَکَ وَ قَـلَّبا دینَکَ وَ حَرَّفا کِتابَکَ وَ عَـطَّلا أحکامَکَ

پیامبرت را کردند، و دینت را واژگون نمودند، 

و قـرآنـت را تحـریف کردند، و احکام تو رابی ثمر گذاردند

وَ أبطَلا فَـرائِضَکَ وَ اَلحَدا فی آیاتِکَ وَعـادَیا اَولِیائِکَ وَ

و تـباه کردند احـکام واجـب تو را، و از درستیزگی با آیاتت 

برآمدند، و دشمنی کردند با دوستانت

والَیا أعدائَکَ وَخَرَّبا بِلادَکَ وَأفـسَداعِبادَکَ.*أللَّهُ مَّ العَـنهُما

و دوستی کردنـد با دشمـنانـت، و شهـرهـای تو را ویـران 

ساخـتند، و بـندگانت را به

فساد کشاندند، خدایا لعنت کن آن دو

وَأتباعَـهُما وَاَولِیآءَهُما وَاَشیاعَهُما ومُحِبّیهِما فَـقَـد أخرَبا

و پیروانشان و یارانشان و گرویدگان به آندو و دوستانشان را،

زیرا آندو ویران ساختند

بَیتَ الـنـُّبـُوَّةِ وَرَدَما بابَهُ وَنَقَـضا سَقـفَهُ وَ ألحَـقا سَـمـآئَهُ

خانه وحی را، و در آن را کاملاً بستند، و شکست سقف آن را،

 و آنرا زیر و رو کردند،

بِأرضِهِ وَعالِیهُ بِسافِـلِهِ وَ ظاهِرَهُ بِباطِـنِهِ وَأستَاصَلا أهلَهُ

و بالا و پایین آن را یکی کردند، و ظاهـر و باطنش را ویران کردند،

 و اهـل آن را از بیخبرانداختند

وَ أبادا أنصارَهُ وَ قَتَلا أطفالَهُ وَ أخلَیا مِنبَرَهُ مِن وَصِیِّهِ وَ

و یاوران آن را هلاک کردند، و کودکانـشان را کشتند، و منبر نبوت

 را از وصیّ نبی و

وارِثَ عِلمِهِ وَجَحَدا إمامَتَهُ وَأشرَکا بِرَبِّهِما فَعَـظِّم ذَنبَهُما

وارث پـیـامبر، تـهی کردند، و انـکـار کردند

 امـامت وصیّ پیامبر را و مـشرک به خدا

شدند، پس خدایا گناه آن دو را بزرگ شمار

وَ خَلِّدهُـما فی سَقَرٍ وَ ما أدراکَ ما سَقَـرٍ لاتُبقی وَ لاتَذَر.

و برای همیشه در جهنم سقر جایشان بده، جهنمی 

که بندگان نمی توانند شدت

عذابش را درک کنند، جهنمی که نه چیزی را باقی

 میگذارد و نه رها میسازد.

*أللَّهُمَّ العَـنهُم بِعَـدَدِ کُلِّ مُنکَرٍ أتَوهُ وَ حَقٍّ أخفَـوهُ وَ مِـنـبَرٍ

خدایا آن دو و پیروانشان را به عـدد هـر کار نـاروایی 

که انجام دادند لـعنـت کن، و به

عدد هر حقی که مخفی داشتند، و هر منبری که

عَلَوهُ وَ مُؤمِنٍ أرجَوهُ وَ مُنافِقٍ وَلَّوهُ وَ وَلِّیٍ آذَوهُ وَطَـریدٍ

به ظلـم بر آن بالا رفتند، و هر مـؤمنی که تبعیدش کردند،

 و هر مـنـافقی که به کار

گماردند، و هر دوست خدا که آزردند، و هر تبعید شده ای که

آوَوهُ وَ صادِقٍ طَـرَدُوهُ وَ کافِـرٍ نَصَـرُوهُ وَ إمامٍ قَهَـرُوهُ وَ

پناهش دادند، و هر راستـگویی که راندند، و هر کـافری

 که یـاری کردنـد، و هـر امام

بر حقی که مقهورش کردند

فَرضٍ غَـیَّرُوهُ وَ أثَرٍ أنکَرُوهُ وَ شَرٍّ آثَرُوهُ وَ دَمٍ أراقـُوهُ وَ

هر واجبی که آن را تـغیـیر دادند، و هـر دلیلی که انکـارش 

کردنـد، و هـر امر زشتی

که اختیار کردند، و خون هایی که به ناحق ریختند و

خَبرٍ بَدَّلُوهُ وَ کُفـرٍ نَصَبوه وَ إرثٍ غَصَبُوه وفَیءٍ اقتَطَعُوهُ

هر کار نیکی که آن را عوض کردند، و هر کـفـری که به پا 

داشتند، و هر ارثـی که به

زور گرفتند، و هر غنیمتی که به ناحقّ ملک خود ساختند

وَ سُحتٍ أکَلُوهُ وَ خُمسٍ أستَحَلُّوهُ وَ باطِلٍ أسَّسُوهُ وَ جَورٍ

و هر مال حـرامـی که خوردند، و هـر خمسی که برای غـیر

 اهـلش حـلال شمردند،

و هر خلاف واقعی که اساس آن را نهادند، و هر ستمی که

بَسَطُـوهُ وَ نِـفاقٍ أسَرُّوهُ وَغَـدرٍ أضمَرُوهُ وَ ظُـلمٍ نَشَـرُوهُ

گسترش دادند، و هر نـفـاقی که پنهان داشتند، و هر نیرنگی

 که انجـامش را به دل

گرفتند، و هر ستمی که آن را پراکندند

وَ وَعدٍ أخلَفُـوهُ وَ أمانٍ خانُـوه وَ عَهـدٍ نـَقَـضُـوهُ وَ حَـلالٍ

و وعده هایی که بدان وفا نکردند، و امان دادنی که خیانت 

کردند، و پیمان هایی که

شکستند، و حلال هایی که

حَرَّمُوهُ وَحَرامٍ أحَلُّوهُ وَ بَطنٍ فَتَّقُوهُ جَنینٍ أسقَطُوهُ وَضِلعٍ

تحریم نمودند، و حرام هایی که حـلال کردند، و پهـلوهایی

 که شکافتند، و جـنـینی

که سبب سقط آن شدند و استخوانی که

دَقُّوهُ وَ صَکٍّ مَزَّقُـوهُ وَ شَملٍ بَدَّدُوهُ وَعَـزیزٍ أذَلُّوهُ وَ ذَلیلٍ

شکستند، و هر سندی که آن را دریدند، و هر اجتماعی 

که پـراکندند، و هر عـزیـزی

که خوارش کردند، و هر خواری که

أعَزُّوهُ وَ حَقٍّ مَنَعُـوهُ وَ کِذبٍ دَلَّسُوهُ وَ حُکمٍ قَلَّبُوهُ وَ إمامٍ

عـزت بخـشیـدند، و هر حـقی کـه از صـاحبانش باز داشتند، 

و هر دروغـی که آن را

راست جلوه دادند، و هر حکمی که آن را وارونه کردند،

 و هر امامی که

خالَفُوهُ.أللّهُمَّ العَـنهُم بِکُلِّ آیَةٍ حَرَّفُـوها وَ فَریضَةٍ تَرَکُوها

مخالـفـتش کردند، خدایا لـعـنـت کن آنان را به عـدد هـر آیه ای

 که آن را تغییر دادند،

و هر واجبی که آن را ترک کردند

سُنَّةٍ غَیَّرُوها وَ رُسُومٍ مَنَعُـوها وَ أحکامٍ عَطَّلُوها وَ بَیعَةٍ

و هـر روش پـسندیده ای که تغیـیرش دادند،

 و نشـانه های روشنی که جلـوگیـرش

شدند، و احکامی که بی نتیجه گردانیدند، و هر بیعتی که

نَکَـثـُوها وَ دَعـوَی أبطَــلُوها وَ بَـیـِّنَةٍ أنکَـرُوها وَ حـیـلَةٍ

آن را شکستند،و هر ادعای حقی که آن را نپذیرفتند، و هر 

شـاهد عادلی که انکارآن کردند، و هر نیرنگی که

أحـدَثـُوها وَ خِـیانَةٍ أورَدُوها وَ عَـقـَبَةٍ إرتَـقُـوهـا وَ دِبابٍ

آن را اخـتـراع کردند، و هر خیـانـتی که وارد دیـن کردند، 

و هر گردنه ای که بالای آن

رفتند(برای کشتن پیامبر"ص") و مشک های خشکی که

دَحرَجُوها وَأزیافٍ لَزِمُوها وَ شَهـاداتٍ کَتَمُـوها وَ وَصِـیَّةٍ

آن را غلطاندند، و هر تـقلبی که مـقیّد به او بودند، و هـر

 امـری که شاهد آن بودند،و هر وصیتی که

ضَیَّعُوها.أللّهُمَّ العَنهُما فی مَکنُونِ السِّرِ وَ ظاهِرِ العَلانِیَةِ

آن را تضییع نمودند. خـدایـا لـعنـت کن آن دو (عـمر و 

ابوبکر"لعنة الله علیهما") را در پنهان نهان اشکار و ظاهرلَعـناً کَثـیـراً أبَـداً دائـماً دآئِـباً سَرمَـداً لا إنقِـطاعَ لِأمَـدِهِ وَ

لعنتی زیاد، پیوسته، مدام، بی ابتدا و بی انتها، لعنتی که 

زمانـش پایانی ندارد و

لا نَـفـادَ لـِعَـدَدِهِ لَعــناً یَغـدُو أوَّلُهُ وَ لایـَرُوحُ آخِـرُهُ لَهُم وَ

عددش را انتـهـایی نیست، لـعـنـتی که آغـازش را صـبحی 

باشد ولی انجامـش را

شبی نباشد، لعنت تو باد بر آنان و

لِأعـوانِهِم وَ أنصارِهِم وَ مُحِبّیهُم وَ مُوالیهِم وَ المُسَّلَمینَ

یارانـشان و مـدد کـارانشـان و دوسـتـانـشان و مـرتـبطین

 

با آنان و کسانی که خودرا در اختیار آنان گذاشته اند

لَهُـم وَ المـآئِلـینَ إلَـیهِـم وَ النَّـاهِـضـیـنَ بِـاحـتِجـاجِهِـم وَ

و به آنان مـایـلنـد، و کـسـانی که ادعــاهـای بی اسـاس 

آنــان را عَــلَــم کـردنـد، و

الـمُــقـتـَدیـنَ بِکَـلامـِهـِـم وَ الـمُــصــَدِّقـیـنَ بِـأحکـامِـهِـم.

پـیـروی کـردنـد از سخـنـان آنان، و قــضـاوت هــای بـاطـل

 آنـان را تـصـدیق نـمـودند.

.ثُمَّ قُل أربَعَ مَرّاتٍ:

سپس چـهـار مـرتـبـه بگو:

ألـلـّهُـمَّ عَــذِّبـهُـم عَــذابـاً یَـسـتَـغـیـثُ مـِنـهُ أهـلُ الـنّـارِ.

آمینَ رَبَّ العالَمینَ.

خداوندا عذاب فرما آنانرا،عذابی که استغاثه وفریاد اهل 

آتش ازآن عذاب بلندست.

آمین رب العالمین.

دعای حضرت فاطمه سلام الله برای حوائج

دعاؤها علیهاالسلام لقضاءالحوائج 


یا اَعَزَّ مَذْکُورٍ، وَ اَقْدَمَهُ قِدَماً فِی الْعِزِّ وَ الْجَبَرُوتِ، یا رَحیمَ کُلِّ مُسْتَرْحِمٍ، وَ مَفْزَعَ کُلِّ مَلْهُوفٍ اِلَیْهِ، یا راحِمَ کُلِّ حَزینٍ یَشْکُو بَثَّهُ وَ حُزْنَهُ اِلَیْهِ، یا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ الْمَعْرُوفُ مِنْهُ وَ اَسْرَعَهُ اِعْطاءً، یا مَنْ یَخافُ الْمَلائِکَةُ الْمُتَوَقِّدَةُ بِا لنُّورِ مِنْهُ. 

اَسْاَلُکَ بِالْاَسْماءِ الَّتی یَدْعُوکَ بِها حَمَلَةُ عَرْشِکَ، وَ مَنْ حَوْلُ عَرْشِکَ بِنُورِکَ یُسَبِّحُونَ شَفَقَةً مِنْ خَوْفِ عِقابِکَ، وَبِا لْاَسْماءِ الَّتی یَدْعُوکَ بِها جَبْرَئیلُ وَ میکائیلُ وَ اِسْرافیلُ اِلاَّ اَجَبْتَنی، وَ کَشَفْتَ یا اِلهی کُرْبَتی، وَ سَتَرْتَ ذُنُوبی. 

یا مَنْ اَمَرَ بِالصَّیْحَةِ فی خَلْقِهِ، فَاِذاهُمْ بِالسَّاهِرَةِ مَحْشُورُونَ، وَ بِذلِکَ الْإِسْمِ الَّذى اَحْیَیْتَ بِهِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ، اَحْیِ قَلْبی، وَ اشْرَحْ صَدْرى، وَاَصْلِحْ شَأْنی. 

یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْبَقاءِ، وَ خَلَقَ لِبَرِیَّتِهِ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ وَ الْفَناءَ، یا مَنْ فِعْلُهُ قَوْلٌ، وَ قَوْلُهُ اَمْرٌ، وَاَمْرُهُ ماضٍ عَلی ما یَشاءُ. 


دعاى آن حضرت براى برآورده شدن حاجات 


اى گرامى‏ترین نامى که یاد شده، و دیرینه‏ترین نام در عزّت و فرمانروایى، اى رحم‏کننده بر هر که از او طلب رحمت کند، و پناه هر که به او پناهنده شود، اى رحم کننده بر هر محزونى که شکوه و شکایت بسوى او برد، اى بهترین کسى که از او نیکى طلب شده و بسرعت آنرا اجابت فرمود، اى کسى که فرشتگان نورانى از او در هراسند.


بحقّ نامهایى که حاملان عرشت، و آنانکه در اطراف آن قرار دارند، و از هراس عقاب تو تسبیح و تنزیه تو را مى‏گویند، تو را بدان نامهامى خوانند، و بحقّ نامهایى که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل تو را بدان نامها مى‏خوانند، از تو مى‏خواهم دعایم را اجابت کنى، و مشکلم را بر طرف کرده، و گناهانم را بپوشانى. 


اى کسى که فرمان داد نفخه صور در میان موجودات دمیده شود، تا آنان در اجتماع بزرگ قیامت گرد هم آیند، و بحق آن نامى که استخوانهاى پوسیده را زنده کردى، از تو مى‏خواهم که قلبم را زنده، سینه‏ام را گشاده، و امورم را اصلاح فرمائى. 


اى کسى که بقاء و جاودانگى را ویژه‏ى خود قرار داد، و مرگ و زندگى و فناء را براى موجوداتش خلق فرمود، اى کسى که عملش مطابق گفتارش، و گفتارش همانند فرمانش، و فرمانش بر هرچه خواهد جارى مى‏باشد. 


اَسألُکَ بِالْإِسْمِ الَّذى دَعاکَ بِهِ خَلیلُکَ حینَ اُلْقِیَ فِی النَّارِ فَدَعاکَ بِهِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ قُلْتَ: «یا نارُکُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی اِبْراهیمَ»، (1)وَ بِالْإِسْمِ الَّذى دَعاکَ بِهِ مُوسی مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَ بِالْإِسْمِ الَّذى خَلَقْتَ بِهِ عیسی مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ. 


وَ بِالْإِسْمِ الَّذى وَهَبْتَ بِهِ لِزَکَرِیَّا یَحْیی، وَ بِالْإِسْمِ الَّذى کَشَفْتَ بِهِ عَنْ اَیُّوبَ الضُّرَّ، وَ بِالْإِسْمِ الَّذى تُبْتَ بِهِ عَلی داوُدَ، وَ سَخَّرْتَ بِهِ لِسُلَیْمانَ الرّیحَ تَجْرى بِأَمْرِهِ، وَ الشَّیاطینَ، وَ عَلَّمْتَهُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ. وَ بِالْإِسْمِ الَّذى خَلَقْتَ بِهِ الْعَرْشَ، وَ بِالْإِسْمِ الَّذى خَلَقْتَ بِهِ الْکُرْسِیَّ، وَ بِالْإِسْمِ الَّذى خَلَقْتَ بِهِ الرُّوحانِیّینَ، وَ بِالْإِسْمِ الَّذى خَلَقْتَ بِهِ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ، وَ بِالْإِسْمِ الَّذى خَلَقْتَ بِهِ جَمیعَ الْخَلْقِ. وَ بِالْإِسْمِ الَّذى خَلَقْتَ بِهِ جَمیعَ ما اَرَدْتَ مِنْ شَیْ‏ءٍ، وَ بِالْإِسْمِ الَّذى قَدَرْتَ بِهِ عَلی کُلِّ شَیْ‏ءٍ، اَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ الْأَسْماءِ، اِلاَّ ما اَعْطَیْتَنی سُؤْلی وَ قَضَیْتَ حَوائِجی یا کَریمُ. 


بحقّ آن نامى که حضرت ابراهیم، خلیل تو، آنگاه که در آتش انداخته مى‏شد، تو را بدان نام خواند، و تو دعایش را اجابت فرمودى، و گفتى: «اى آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شو»، و بنامى که موسى از کنار کوه طور ایمن تو را بدان نام خواند، و تو او را اجابت فرمودى، و بنامى که عیسى را از روح‏القدس آفریدى. 


و بنامى که یحیى را به زکریّا بخشیدى، و بنامى که رنج و مشقّت را از ایّوب مرتفع ساختى، و بنامى که توبه داود را پذیرفتى، و بادها را براى سلیمان مسخّر نمودى، که بفرمان او بگردش درمى‏آمدند، همچنین جنّ را براى او مسخّر کردى،و زبان پرندگان را به او آموختى. و بنامى که عرش را با آن آفریدى، و جهان را به آن خلق فرمودى، و فرشتگان را با آن ایجاد کردى، و جنّ و انس را با آن خلق کردى، و بنامى که تمامى مخلوقات را پدید آوردى. 


و بنامى که آنچه خواستى خلق فرمودى، و بنامى که بر هر چیز قادر شدى، بحقّ این نامها از تو مى‏خواهم که حاجتم را برآورى، و درخواستهایم را اجابت فرمایى، اى بخشنده. 


دعاؤها علیهاالسلام لقضاء الحوائج

دعای جوشن الکبیر بصورت شعری زیبا

دعای جوشن الکبیر بصورت شعری زیبا:


خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است

وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است 

خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است

چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است


خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی 

آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری 

خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست 

دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست


خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی 

آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی

خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر

چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر 

خود را به خدا بسپار