نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

سلوک به قصد خانه خدا

سلوک به قصد خانه خدا


 انسان سالک با دیگران تفاوتی اساسی دارد. سالک همانند انسان مؤمنی است که قصد خانۀ خدا و انجام فریضه حج دارد و بدین منظور از میقات مُحرِم شده و در حال احرام به سر می‌برد. بسیاری از امور بر انسان مُحرم حرام است، ولی برای دیگران جایز و گاه مستحب است. مثلاً مُحرم نمی‌تواند گل ببوید، عطر بزند، حیوانی را بکشد، یا معاشرت جنسی داشته باشد و ... ولی دیگران در انجام این کارها آزادند. آری، مُحرم اگر به حرم رسید و اعمال و آداب حرم را به‌جا آورد و در پایان سر تراشید و بدین وسیله اعلام بندگی کرد، آن‌گاه می‌تواند به انجام کارهای ممنوع برای او بپردازد.


سالک الی الله قصد حرم امن الهی یعنی مقام فناء فی الله و بقاء بالله را دارد و به همین دلیل مُحرم است و بسیاری از کارهایی که برای دیگران مباح و یا مکروه است، برای او حرام است و بسیاری از کارهایی که برای دیگران مباح و یا مستحبّ است برای او واجب است. نماز شب، بیداری بین الطلوعین، کم‌خوری و کم‌خوابی (نه در حدّ افراط)، سکوت همراه با تفکر و ... برای سالک واجب است و شب‌نشینی‌های طولانی و بی‌فایده یا کم‌فایده، سفرهای غیرضروری، خواندن کتاب‌های سرگرم‌کننده و بی‌محتوی و مانند آن، رفاقت با انسان‌های بی‌درد و ... برای سالک حرام است.


البته هنگامی که سالک به کمال رسید، همانند آب کرّ می‌گردد که با ملاقات نجس متنجس نمی‌شود و آن‌گاه خواهد توانست به برخی از کارهای ممنوع برای سالکان مبتدی بر اساس رعایت مصلحت، بپردازد. البته در این هنگام ارادۀ او در ارادۀ خدا فانی است.


پس اگر گفته می‌شود که سالک باید اعمال و آداب مخصوصی را رعایت کند، به جهت همین تفاوت اساسی است.



. اگر سالک دستش به دامان ولی یعنی انسان کامل برسد، زادش همان دستوراتی است که استادش برای او در نظر می‌گیرد. کسی که به کامل برسد، از نظر دانستن زاد و توشۀ مناسب با سفرش هیچ غم و غصه‌ای ندارد. فقط بر اوست که تسلیم باشد و اطاعت کند. فرض کنید خداوند توفیق داد و ما به حضور قطب عالم امکان حجت ‌بن الحسن المهدی ـ ارواحنا فداه ـ رسیدیم. زاد و توشۀ ما در راه رسیدن به خدا چیزی جز دستورات آن حضرت نخواهد بود، فقط بر ماست که همچون علی بن ابی‌طالب صلواةالله علیه در محضر رسول خدا تسلیم محض باشیم، نه همانند منافقین از اصحاب پیوسته اعتراض کنیم و نظر بدهیم و بر نظر غلط خویش پافشاری کنیم. اجتهاد در برابر نصِّ معصوم نابخردی است [۱].


اگر سالک دستش به دامان «کامل» نرسید، می‌تواند از دستورات کلی سلوکی که مورد تأیید و تأکید شرع نیز هست، با رعایت رفق و مدارا و در نظر گرفتن حال خود با توکل بر پروردگار استفاده کند.



. آنچه در این بخش ذکر می‌کنیم، دستوراتی کلی است که همگان را همیشه به کار آید. به دیگر سخن: دستورات سلوکی به دو بخش عمومی و خصوصی تقسیم می‌شوند. چنانکه در تقسیم دیگر به دو بخش دائمی و مقطعی قابل تقسیم هستند. دستورات عمومی، دستوراتی است که عموم یا اغلب سالکان را به کار آید و رعایتش بر همه یا اکثر لازم است و دستورات خصوصی آنهاست که استاد به شخص خاص برحسب حال، استعداد و شاکلۀ خاص او دستور می‌دهد. چنانکه، دستورات دائمی، دستوراتی است که از آغاز تا انجام سلوک رعایت آنها لازم است، همانند نماز شب و دستورات مقطعی آنهاست که در پاره‌ای مراحل مورد تاکید است، همانند ذکر استغفار یک اربعین یا بیشتر در آغاز سلوک. آنچه ما در این بخش ذکر می‌کنیم، دستورات عمومی و دائمی است که به عنوان زاد و توشۀ سفر برای همگان همیشه لازم المراعاۀ است و به دستورات خصوصی و مقطعی ـ حتی‌الامکان ـ نمی‌پردازیم، زیرا این‌گونه دستورات، به عهدۀ استاد سلوک است و نسبت به اشخاص گوناگون تفاوت می‌پذیرد و بیان آن به عنوان دستور عمومی همانند آن است که پزشک به هر کس از درب مطبّ وارد شود، نسخه‌ای برای دل ‌درد بدهد، اگرچه او سردرد داشته باشد.



. انجام دستورات سلوکی اگرچه برای مبتدی و سالک نوپا، کمی مشکل است، اما در این زمینه به چند نکته که موجب دلگرمی است، باید توجه داشت:


: دشواری‌ها تا وقتی است که «عشق به خدا» در دل سالک زنده نشده است. اگر سالک عاشق شد، از آن به بعد کمتر سختی احساس می‌کند، زیرا بر براق عشق سوار شده و به راحتی سفر می‌کند. تمام تلاش اساتید راه خدا در آغاز سلوک این است که با دستورات و آدابی ـ اگرچه مقطعی و موقت ـ عشق را در دل سالک زنده کنند.