نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

ایات جنگ احد صفحه سوم

به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 154 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً یَغْشی‏ طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی‏ مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فی‏ صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ154

پس ازآن غم و اندیشه خداوند شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش گروهی از شمارا فرا گرفت. وگروهی که در فکر جانهایشان بودند وعده خدا را از روی نادانی راست نمی پنداشتند و از روی انکار می گویند، آیا ممکن است ما را قدرت و فرمانی بدست آید؟بگو تنها خداست که همه امور متعلق به اوست منافقان خیالات نفسانی خود را با تو اظهار نمی دارند،با خودمی گویند، اگر کار ما به حق و براساس وحی خدا بود،شکست نمی خوردیم وگروهی در اینجا کشته نمی شدیم ای پیامبربگو: اگر در خانه های خود هم بودید باز آنهایی که کشته شدن در قضای سرنوشت آنان نوشته شده بود از خانه هایشان بسوی قتلگاهشان بیرون می آمدند تا خدا آنچه در سینه هاتان پنهان می دارید،بیازماید و هرچه در دل دارید ،پاک و خالص گرداند و خدا از راز سینه هاآگاه است.




تفسیر (تا اول قسمت قل ان الامر)

(امنه )به معنای آرامش خاطر به جهت امنیت داشتن است و کلمه (نعاس )به معنای خواب خفیف می باشد و همانا این عنایت الهی گروهی را که بعداز فرار و دور شدن به سوی رسول خدا(ص )برگشتند در بر می گیرد،چون از عمل خود پشیمان شدند و از حفظ نکردن وموقعیت خود حسرت خوردند و حاشا که خداوند ازایشان در حال فرار در گذرد،چون فراراز جنگ ازمعاصی کبیره است ،بلکه ابتدا غم بیهوده آنها را مبدل به خوفی صحیح نمود،سپس امنیت و نعاس رابر آنها حاکم نمود تا پشیمان شدند و به سوی رسول خدا باز گشتند و این بعد ازآن بوده که یقین کردند آن حضرت کشته شده است، اینها طائفه ای دیگر از مؤمنین هستند که فقط در فکر جان خودبودند و همه چیز را از یاد بردند و خدا اینها را با عفو و تبدیل غم و امنیت ونعاس گرامی نداشت ،بلکه آنها را به خودشان واگذار کرد و لذا هر چیز دیگر غیراز خودشان را از یاد بردندو با فکر جاهلی خودشان خیال می کردند که خداوندراضی به غلبه دشمنان نمی شود و هر چه بخواهد می کند و خیال می کردند زمام بعضی از امور بدست خودشان است و فکر می کردند وعده نصرت خدا بدون هیچ قید و شرطی محقق می شود و همچنین با دید جاهلی خود می پنداشتندپیامبر هرگز شکست نمی خورد یا نمی میرد و دین حق هم هرگز مغلوب نمی شود و این عقیده بت پرستان جاهل است که می پنداشتند امور هر یک ازموجودات رب و مدبری جداگانه داردو پیامبر را هم ربی می پنداشتند که خدای متعال امر پیروزی بر دشمن را به خود آن حضرت واگذاشته است و این شرک به خداست.

تفسیر المیزان



تفسیر آیه ی ۱۵۴(احسن الحدیث)


154- ﺛُﻢَّ ﺃَﻧْﺰَﻝَ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻣِﻦْ ﺑَﻌْﺪِ ﺍﻟْﻐَﻢِّ ﺃَﻣَﻨَﺔً ﻧُﻌﺎﺳﺎً ﻳَﻐْﺸﻰ ﻃﺎﺋِﻔَﺔً ﻣِﻨْﻜُﻢْ ﺧﻮﺍﺏ ﺳﺒﺐ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎﻃﻦ ﻭ ﻏﻔﻠﺖ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﻜﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﻤﻰ ﺑﺮﺩ، ﺁﻧﻜﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﺴﺘﻮﻟﻰ ﺷﺪ ﺑﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺻﺮﻳﺢ ﺁﻳﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺁﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻴﺎﺭﻯ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎم ﻭ ﺍﺑﻮ ﺩﺟﺎﻧﻪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺩﻳﮕﺮ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻐﺎﺭ ﺍﺣﺪ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪﻩ، ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻯ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﺪﻭﺭﺵ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻌﻘﻴﺐ ﺻﺮﻑ ﻧﻈﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺭ ﻭ ﻋﺼﻴﺎﻥ ﻧﺎﺩم ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺖ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﻃﻠﺤﻪ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻛﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ. ﺑﻬﺮ ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍ.


ﻭَ ﻃﺎﺋِﻔَﺔٌ ﻗَﺪْ ﺃَﻫَﻤَّﺘْﻬُﻢْ ﺃَﻧْﻔُﺴُﻬُﻢْ ﻳَﻈُﻨُّﻮﻥَ ﺑِﺎﻟﻠَّﻪِ ﻏَﻴْﺮَ ﺍﻟْﺤَﻖِّ ﻇَﻦَّ ﺍﻟْﺠﺎﻫِﻠِﻴَّﺔِ ﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﻫَﻞْ ﻟَﻨﺎ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮِ ﻣِﻦْ ﺷَﻰْ ءٍ ﻗُﻞْ ﺇِﻥَّ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮَ ﻛُﻠَّﻪُ ﻟِﻠَّﻪِ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺿﻌﻴﻒ ﺍﻟﺎﻳﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺩﻳﻦ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻏﻠﺒﻪ ﻭ ﻳﺎﺭﻯ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺃم ﺍﺳﺖ ﻭ ﻟﺎﺯم ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻧﺪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﻇﻦ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﺑﻪ ﻧﻈﺮم ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻜﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﺳﻠﺎم ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﻣَﻦْ ﻛﺎﻥَ ﻳَﻈُﻦُّ ﺃَﻥْ ﻟَﻦْ ﻳَﻨْﺼُﺮَﻩُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻓِﻰ ﺍﻟﺪُّﻧْﻴﺎ ﻭَ ﺍﻟْﺁﺧِﺮَﺓِ ﻓَﻠْﻴَﻤْﺪُﺩْ ﺑِﺴَﺒَﺐٍ ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﺴَّﻤﺎءِ ﺛُﻢَّ ﻟْﻴَﻘْﻄَﻊْ ﻓَﻠْﻴَﻨْﻈُﺮْ ﻫَﻞْ ﻳُﺬْﻫِﺒَﻦَّ ﻛَﻴْﺪُﻩُ ﻣﺎ ﻳَﻐِﻴﻆُ ﺣﺞ/ 15 ﻳﺎ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﺎﻥ ﻇﻨﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭَ ﺗَﻈُﻨُّﻮﻥَ ﺑِﺎﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﻈُّﻨُﻮﻧَﺎ ﺍﺣﺰﺍﺏ/ 10 ﭼﻮﻥ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﺿﻊ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻦ ﮔﻤﺎﻥ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ: ﺁﺧﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﺍﺳﺖ ﻭ ﻭﻋﺪﻩ: ﻓَﺎﺻْﺒِﺮْ ﺇِﻥَّ ﻭَﻋْﺪَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺣَﻖٌّ ﺭﻭم/ 60 ﻏﺎﻓﺮ/ 55 ﻭ ﻧﻈﻴﺮ ﺁﻥ ﺟﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﻫَﻞْ ﻟَﻨﺎ ... ﺑﻴﺎﻥ ﻭ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺧﺮﺍﻯ ﻇﻦ ﺍﻟﺠﺎﻫﻠّﻴﺔ ﺍﺳﺖ، ﺑﻘﻮﻝ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻇﻦ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﻣﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺳﺨﻦ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻳﺎﺕ ﺑﻌﺪﻯ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ ﺍﻳﻦ ﻇﻦ ﺍﺯ ﺿﻌﻴﻒ ﺍﻟﺎﻳﻤﺎﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺰﺍﺏ، ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻭ ﺿﻌﻴﻒ ﺍﻟﺎﻳﻤﺎﻧﻬﺎ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻳﻚ ﻛﻠﺎم ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﻭَ ﺇِﺫْ ﻳَﻘُﻮﻝُ ﺍﻟْﻤُﻨﺎﻓِﻘُﻮﻥَ ﻭَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻓِﻰ ﻗُﻠُﻮﺑِﻬِﻢْ ﻣَﺮَﺽٌ ﻣﺎ ﻭَﻋَﺪَﻧَﺎ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻭَ ﺭَﺳُﻮﻟُﻪُ ﺇِﻟَّﺎ ﻏُﺮُﻭﺭﺍً ﺍﺣﺰﺍﺏ/ 12.


ﺟﻤﻠﻪ: ﻗُﻞْ ﺇِﻥَّ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮَ ﻛُﻠَّﻪُ ﻟِﻠَّﻪِ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻣﺮ ﻧﺼﺮﺕ ﺑﻠﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎ، ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﻨﺪ ﻭَ ﻟَﻴَﻨْﺼُﺮَﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻣَﻦْ ﻳَﻨْﺼُﺮُﻩُ ﺣﺞ/ 40 ﻭ ﺍﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﻴﺮ ﻧﺼﺮﺕ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩﻳﺪ.


ﻳُﺨْﻔُﻮﻥَ ﻓِﻰ ﺃَﻧْﻔُﺴِﻬِﻢْ ﻣﺎ ﻟﺎ ﻳُﺒْﺪُﻭﻥَ ﻟَﻚَ ﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﻟَﻮْ ﻛﺎﻥَ ﻟَﻨﺎ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮِ ﺷَﻰْ ءٌ ﻣﺎ ﻗُﺘِﻠْﻨﺎ ﻫﺎﻫُﻨﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﭘﺎ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﺠﺎﻯ ﻫَﻞْ ﻟَﻨﺎ ... ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ:


ﻟَﻮْ ﻛﺎﻥَ ﻟَﻨﺎ ... ﻭ ﺷﺎﻳﺪ، ﺳﺨﻦ ﻋﺪﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻬﺮ ﺣﺎﻝ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻭﻋﺪﻩ ﻧﺼﺮﺕ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭ ﻗﺘﻞ ﻋﺎم ﻣﻰ ﺷﺪﻳﻢ؟ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻧﻈﻴﺮ ﻫﻤﺎﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﻣﺎ ﻭَﻋَﺪَﻧَﺎ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻭَ ﺭَﺳُﻮﻟُﻪُ ﺇِﻟَّﺎ ﻏُﺮُﻭﺭﺍً ﺍﺣﺰﺍﺏ/ 12 ﺳﺨﻦ ﺍﻭﻝ ﺗﺸﻜﻴﻚ ﻭ ﺳﺨﻦ ﺩﻭم ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﻨﻔﻰ ﺍﺳﺖ.


ﻗُﻞْ ﻟَﻮْ ﻛُﻨْﺘُﻢْ ﻓِﻰ ﺑُﻴُﻮﺗِﻜُﻢْ ﻟَﺒَﺮَﺯَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻛُﺘِﺐَ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢُ ﺍﻟْﻘَﺘْﻞُ ﺇِﻟﻰ ﻣَﻀﺎﺟِﻌِﻬِﻢْ ﻭَ ﻟِﻴَﺒْﺘَﻠِﻰَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻣﺎ ﻓِﻰ ﺻُﺪُﻭﺭِﻛُﻢْ ﻭَ ﻟِﻴُﻤَﺤِّﺺَ ﻣﺎ ﻓِﻰ ﻗُﻠُﻮﺑِﻜُﻢْ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻭ ﺍﺷﻜﺎﻝ ﺩﻭم ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺳﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭﻝ: ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﻟﻴﻞ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺣﻘﻴﺪ ﻭ ﻭﻋﺪﻩ ﻧﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺟﻞ ﺣﺘﻤﻰ ﻏﺎﻓﻠﻴﺪ، ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺳﺒﺎﺑﺶ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﺣﺘﻰ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩﻳﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻄﺮﻑ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ (ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ ﻣِﻦْ ﻋِﻨْﺪِ ﺃَﻧْﻔُﺴِﻜُﻢْ).


ﺩﻭم: ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻭ ﺍﺩﻋﺎﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﺑﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﮔﺮﺩﺩ، ﭼﻮﻥ ﺍﺩﻋﺎﻫﺎ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻣﺼﺪﺍﻕ: ﻓَﻤﺎ ﻭَﻫَﻨُﻮﺍ ﻟِﻤﺎ ﺃَﺻﺎﺑَﻬُﻢْ ... ﻭ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﻟَﻮْ ﻛﺎﻥَ ﻟَﻨﺎ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮِ ...


ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺭﺳﻨﺪ.


ﺳﻮم: ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺑﺎﻧﻴﻬﺎ ﺭﺍﻫﺘﺎﻥ ﻣﺸﺨﺺ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻧﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﻴﻬﺎﻯ ﺷﺮﻙ ﺧﺎﻟﺺ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ. ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻳﻨﺪ ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺧﺎﻟﺺ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺁﻥ ﺧﻮﻥ ﻧﺜﺎﺭ ﺷﻮﺩ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻋَﻠِﻴﻢٌ ﺑِﺬﺍﺕِ ﺍﻟﺼُّﺪُﻭﺭِ ﺁﺭﻯ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﺪﺭﻭﻥ ﺩﻟﻬﺎ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻤﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺳﺪ. ﻛﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﺭﺯﻭ، ﺩﺭﺳﺖ ﺷﺪﻧﻰ ﻧﻴﺴﺖ.



به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 154 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً یَغْشی‏ طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی‏ مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فی‏ صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ154

پس ازآن غم و اندیشه خداوند شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش گروهی از شمارا فرا گرفت. وگروهی که در فکر جانهایشان بودند وعده خدا را از روی نادانی راست نمی پنداشتند و از روی انکار می گویند، آیا ممکن است ما را قدرت و فرمانی بدست آید؟بگو تنها خداست که همه امور متعلق به اوست منافقان خیالات نفسانی خود را با تو اظهار نمی دارند،با خودمی گویند، اگر کار ما به حق و براساس وحی خدا بود،شکست نمی خوردیم وگروهی در اینجا کشته نمی شدیم ای پیامبربگو: اگر در خانه های خود هم بودید باز آنهایی که کشته شدن در قضای سرنوشت آنان نوشته شده بود از خانه هایشان بسوی قتلگاهشان بیرون می آمدند تا خدا آنچه در سینه هاتان پنهان می دارید،بیازماید و هرچه در دل دارید ،پاک و خالص گرداند و خدا از راز سینه هاآگاه است.



ادامه تفسیر آیه 154



ادامه تفسیر آیه 154 آل عمران

پس تنها فرمانروای مطلق هستی خداست و هیچ شریکی ندارد و خدا تصرف در یاری یا پیروزی را به هیچ یک از مخلوقاتش تفویض نکرده و او راغلبه ای نبخشیده که هرگز نمیرد و هر کس چنین پنداری داشته باشد همانا برای خدا شریک گرفته است ، چون هیچ یک از اسباب و مخلوقات استقلالی از خودندارند، ولی خداوند عالم را بر اساس نظام علت و معلول قرار داده است و هرملتی قویتر باشد وقوع آن ارجح است ،خواه به حق باشد یا به ناحق ، خیر باشدیاشر،مؤمن باشد یا کافر،پیامبرباشد یا ابوسفیان ،بله تنها در صورتی که ظهور وغلبه حق موقوف شود به اینکه نظام عادی خلقت خرق و نقض شود، در این صورت خدای سبحان از مجرای مافوق طبیعی جریان امور را به نفع دین خودتغییر می دهد، این گفتارشان تشکیکی بود به صورت استفهام و وسوسه های نفسانی شان ، آنها را به اعتراض و احتجاج فرا می خواند پس کشته شدن عده ای از شما دلیل این نیست که شما بر حق نیستید،بلکه بخاطر قضا و قدر الهی است که بر کشته شدن گروهی از شما در این مکان خاص جاری شده است ، لذا هیچ گریزی از اجل مسمی نیست و به فرض که شما بیرون نمی آمدید باز آنهایی که سرنوشت آنها به قتل بود ،در همین نقطه کشته می شدند، تا حقیقت درونی آنها آشکار شود و این سنت جاری و واقعی خداست که هر گروهی باید به محل مقرر شده خویش و درجات معین خود برسند و سعادت و شقاوت هرطرف آشکار شود و خداوند به درون قلبها و ایمانی که در آنها مستقر است آگاهی دارد. 

تفسیر المیزان


آیـه 153)ـ در ایـن آیـه صحنه پایان احد را به مسلمانان یادآورى مى کند ومى فرماید: ((به خاطر بـیـاوریـد هـنـگـامى را که به هر طرف پراکنده مى شدید و فرارمى کردید و هیچ نگاه به عقب سر نـمى کردید که سایر برادران شما در چه حالند درحالى که پیامبر از پشت سر شما را صدا مى زد)) (اذ تصعدون ولا تلوون على احدوالرسول یدعوکم فى اخریکم ).

فـریـاد مـى زد کـه : ((بـندگان خدا ! به سوى من باز گردید, به سوى من باز گردید,من رسول خدایم )).

ولـى هـیچ یک از شما به سخنان او توجه نداشتید ((در این هنگام غم و اندوه یکى پس از دیگرى به سوى شما روآورد)) (فاثابکم غما بغم ).

هـجـوم سیل غم و اندوه به سوى شما ((براى این بود که دیگر به خاطر از دست رفتن غنایم جنگى غـمـگـین نشوید و از جراحاتى که در میدان جنگ در راه پیروزى به شمامى رسد نگران نباشید و خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است )) (لکیلا تحزنواعلى مافاتکم ولا ما اصابکم واللّه خبیر بما تعملون ).



برگزیده تفسیر نمونه


آیـه 154)ـ شب بعد از جنگ احد, شب دردناک و پراضطرابى بود,مسلمانان پیش بینى مى کردند کـه سـربـازان فـاتـح قـریـش بـار دیـگـر بـه مـدینه بازگردند دراین میان مجاهدان راستین و تـوبـه کـنـنـدگـانـى که از فرار احد پشیمان شده بودند, به لطف پروردگار اعتماد داشتند و به وعـده هـاى پـیـغـمـبر دلگرم بودند آیه مورد بحث ماجراى آن شب را تشریح مى کند و مى گوید: ((سـپس بعد از آن همه غم و اندوه روزاحد, آرامش ر ابر شما نازل کرد)) (ثم انزل علیکم من بعد الغم امنة ).

((این آرامش همان خواب سبکى بود که جمعى از شما را فراگرفت , اما جمع دیگرى بودند که تنها بـه فـکـر جان خود بودند و به چیزى جز نجات خویش نمى اندیشیدند و به همین جهت آرامش را بکلى از دست داده بودند)) (نعاسا یغشى طائفة منکم وطئفة قد اهمتهم انفسهم ).

سپس به تشریح گفتگوها و افکار منافقان و افراد سست ایمان که در آن شب بیدار ماندند پرداخته مى گوید: ((آنها در باره خدا گمانهاى نادرست همانند گمانهاى دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افکار خود احتمال دروغ بودن وعده هاى پیامبر را مى دادند)) (یظنون باللّه غیر الحق ظن الجاهلیة ).

و به یکدیگر و یا خویشتن مى گفتند: ((آیا ممکن است با این وضع دلخراشى که مى بینیم پیروزى نصیب ما بشود)) ؟ (هل لنا من الا مر من شى ).

یعنى , بسیار بعید و یا غیرممکن است , قرآن در جواب آنها مى گوید: ((بگو:آرى ! پیروزى به دست خداست و اگر او بخواهد و شما را شایسته ببیند نصیب شماخواهد شد)) (قل ان الا مر کله للّه ).

((آنـها در دل خود امورى را پنهان مى دارند که براى تو آشکار نمى سازند))(یخفون فى انفسهم ما لا یبدون لک ).

گـویـا آنـهـا چـنـیـن مـى پـنداشتند که شکست احد نشانه نادرست بودن آیین اسلام است و لذا ((مـى گـفـتـنـد: اگـر مـا بـر حـق بـودیم و سهمى از پیروزى داشتیم در اینجا این همه کشته نمى دادیم )) (یقولون لو کان لنا من الا مر شى ما قتلنا هیهنا).

خـداونـد در پـاسـخ آنـها به دو مطلب اشاره مى کند, مى فرماید: ((بگو: اگر هم در خانه هاى خود بـودید آنهایى که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود قطعا به سوى آرامگاه خود بیرون مى آمدند)) و آنها را به قتل مى رساندند (قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم ).

دیگر این که ((باید این حوادث پیش بیاید که خداوند آنچه در دل داریدبیازماید و صفوف مشخص گـردد (و بـه عـلاوه افراد تدریجا پرورش یابند) و نیات آنهاخالص و ایمان آنها محکم و قلوب آنها پاک شود)) (ولیبتلى اللّه ما فى صدورکم ولـیمحص ما فى قلوبکم ).

در پایان آیه مى گوید: ((خداوند اسرار درون سینه ها را مى داند)) (واللّه علیم بذات الصدور).

و بـه هـمـین دلیل تنها به اعمال مردم نگاه نمى کند بلکه مى خواهد قلوب آنهارا نیز بیازماید و از هرگونه آلودگى به شرک و نفاق و شک و تردید پاک سازد.




به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 155 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

إِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلیمٌ155

همانا کسانی از شما که درروزی که دو گروه با هم مواجه شدند(در جنگ احد)به شما پشت کردند، به تحقیق شیطان آنها را به سبب نافرمانی و بد کرداریشان به لغزش افکند،اماخداوند از آنها در گذشت ،همانا خداوند آمرزنده و بردباراست .



تفسیر

یعنی کسانی که هنگام جنگ رویگردان شدند،شیطان آنها را به لغزش افکند و علت آنهم بدیهایی بود که مبنی بر هواهای نفسانی آنها بود، اما خداوندی که گناهان بندگان را می پوشاند و در عقاب کسانی که بدی کرده اند شتاب نمی کند، ازاین عده درمی گذرد، چون بسیار آمرزنده و بردبار است . 

تفسیر المیزان


سلام

منظور از سوال کند یا نکند این است که چه فقیر از شما درخواست کمک مالی بکند یا در خواست کمک نکند.


تفسیر آیه ۱۵۵ (احسن الحدیث)


- ﺇِﻥَّ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺗَﻮَﻟَّﻮْﺍ ﻣِﻨْﻜُﻢْ ﻳَﻮْمَ ﺍﻟْﺘَﻘَﻰ ﺍﻟْﺠَﻤْﻌﺎﻥِ ﺇِﻧَّﻤَﺎ ﺍﺳْﺘَﺰَﻟَّﻬُﻢُ ﺍﻟﺸَّﻴْﻄﺎﻥُ ﺑِﺒَﻌْﺾِ ﻣﺎ ﻛَﺴَﺒُﻮﺍ ﻭَ ﻟَﻘَﺪْ ﻋَﻔَﺎ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻋَﻨْﻬُﻢْ ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻏَﻔُﻮﺭٌ ﺣَﻠِﻴﻢٌ.


ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻟﺠﻤﻌﺎﻥ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﻛﻔﺎﺭ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺣﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﮔﻠﺎﻭﻳﺰ ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻠّﺖ ﻓﺮﺍﺭ ﻓﺮﺍﺭﻳﺎﻥ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻰ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻗﺒﻠﺎ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﻛﺮﺩ (ﻣﻌﻠﻮم ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﮔﻨﺎﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺭﺍﻩ ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻣﺆﺛﺮ ﺍﺳﺖ.) ﻭﻟﻰ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻧﺪ ﺑﺨﺸﻴﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﺍﺳﺖ.



(آیه 155).

گناه سرچشمه گناه دیگر است !.

ایـن آیـه کـه بـاز نـاظـر به حوادث جنگ احد است حقیقت دیگرى را بازگومى کند و آن این که : لـغـزشهایى که بر اثر وسوسه هاى شیطانى به انسان دست مى دهد بر اثر گناهان پیشین در انسان فـراهم شده , وگرنه وسوسه هاى شیطانى دردلهاى پاک که آثار گناهان سابق در آن نیست اثرى در آن نـمى گذارد و لذا مى فرماید:((آنهایى که در میدان احد فرار کردند شیطان آنان را به سبب پـاره اى از اعـمالشان به لغزش انداخت , اما خدا آنها را بخشید, خداوند آمرزنده و حلیم است )) (ان الـذین تولوا منکم یوم التقى الجمعان انما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا ولقد عفا اللّه عنهم ان اللّه غفور حلیم ).


برگزیده تفسیر نمونه




به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 156 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزًّی لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللَّهُ ذلِکَ حَسْرَةً فی‏ قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ یُحْیی‏ وَ یُمیتُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ156

ای کسانی که ایمان آورده اید شما مانند کافران نباشید که به برادرانشان گفتند:اگر خویشان و برادران ما به سفر نمی رفتند یا به جنگ حاضرنمی شدند،نمی مردند و کشته نمی شدند، این اباطیل را خداوند حسرت دلهای آنان قرارمی دهد،و خداست که زنده می کند و می میراند و خدا به آنچه می کنید آگاه و بیناست .


تفسیر

مراد از(الذین کفروا) خود کفارند نه منافقان و (ضرب فی الارض )کنایه از مسافرت است و (غزی )جمع غازی به معنای جنگجو می باشد ودر جمله (ماماتوا و ما قتلوا)بیانی است ناشی از جهل ، چون دوری شخصی ازخانواده و بستگانش و شرکت در جنگ نه او را می میراند و نه زنده می کند،بلکه احیاء و اماته از شئون خداوند متعال است ،اما در این جمله (موت )مقدم بر(قتل )آمده تا (نشر ولف ) در کلام رعایت شود و چون در جمله اول هم ابتدامسافرت آمده که معمولا مرگ در آن طبیعی است و بعد جنگ آمده که معمولامرگ در آن به کشته شدن است و شاید هم چون موت امری طبیعی و عادی است مقدم بر کشته شدن آمده و این سخن آنان به عذاب قلبی و نقمت منجر می شودکه مقدمه عذاب است پس دوری یانزدیکی به خویشان نه باعث مرگ است و نه باعث نجات ، چون این امور تنها به ید قدرت الهی وابسته است ، پس از خدا بترسید و مانند کفار نباشید،چون خدانسبت به اعمال شما آگاه است .

تفسیر المیزان





تفسیر آیه ۱۵۶ احسن الحدیث


- ﻳﺎ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﻟﺎ ﺗَﻜُﻮﻧُﻮﺍ ﻛَﺎﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻛَﻔَﺮُﻭﺍ ﻭَ ﻗﺎﻟُﻮﺍ ﻟِﺈِﺧْﻮﺍﻧِﻬِﻢْ ﺇِﺫﺍ ﺿَﺮَﺑُﻮﺍ ﻓِﻰ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﺃَﻭْ ﻛﺎﻧُﻮﺍ ﻏُﺰًّﻯ ﻟَﻮْ ﻛﺎﻧُﻮﺍ ﻋِﻨْﺪَﻧﺎ ﻣﺎ ﻣﺎﺗُﻮﺍ ﻭَ ﻣﺎ ﻗُﺘِﻠُﻮﺍ.


ﺍﻳﻦ ﻳﻚ ﺣﻜﻢ ﻛﻠّﻰ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﺎﻓﺮ ﻭ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﻛﺴﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺑﻤﻴﺮﺩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺍﮔﺮ ﺑﺴﻔﺮ ﻭ ﻳﺎ ﺟﻨﮓ ﻧﻤﻰ ﺭﻓﺖ ﺍﻳﻦ ﻭﺿﻊ ﭘﻴﺶ ﻧﻤﻰ ﺁﻣﺪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﻓﻜﺮ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺟﺰ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻫﻰ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﺳﻔﺮ ﻭ ﺣﻀﺮ ﺩﺧﺎﻟﺘﻰ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻟﺬﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﻟِﻴَﺠْﻌَﻞَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺫﻟِﻚَ ﺣَﺴْﺮَﺓً ﻓِﻰ ﻗُﻠُﻮﺑِﻬِﻢْ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻳُﺤْﻴِﻰ ﻭَ ﻳُﻤِﻴﺖُ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺑِﻤﺎ ﺗَﻌْﻤَﻠُﻮﻥَ ﺑَﺼِﻴﺮٌ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻄﻖ ﻏﻠﻂ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺭﻭﺣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ. ﺣﻖ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻴﺎﺕ ﻭ ﻣﺮﮒ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻜﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ ﻟﺬﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﻛﻔﺮ ﻭ ﻧﻔﺎﻕ ﺑﻀﺮﺭ ﺷﺨﺺ ﻭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻨﻔﻊ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ. ﻛﻠﻤﻪ ﺍﺧﻮﺍﻥ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻬﻢ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺑﺎ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﻴﺴﺖ



(آیه 156).

بهره بردارى منافقان !.

حـادثـه احـد زمینه را براى سمپاشى دشمنان و منافقان آماده ساخت , به همین دلیل آیات زیادى بـراى خـنثى کردن این سمپاشیها نازل گردید در این آیه نیز به منظور درهم کوبیدن فعالیتهاى تخریبى منافقان و هشدار به مسلمانان , نخست به مؤمنان خطاب کرده , مى گوید: ((اى کسانى که ایـمـان آورده اید ! شما همانند کافران نباشید که هنگامى که برادرانشان (در راه خدا) به مسافرتى مـى رونـد و یا در صف مجاهدان قرار مى گیرند و کشته مى شوند مى گویند: افسوس اگر نزد ما بودندنمى مردند و کشته نمى شدند)) (ی ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین کفروا وقالوالا خوانهم اذا ضربوا فى الا رض او کانوا غزى لو کانوا عندنا ما ماتوا وما قتلوا).

اگـر شـمـا مؤمنان تحت تاثیر سخنان گمراه کننده آنان قرار گیرید و همان حرفهارا تکرار کنید طبعا روحیه شما ضعیف گشته و از رفتن به میدان جهاد و سفر در راه خدا خوددارى خواهید کرد و آنـهـا به هدف خود نائل مى شوند, ولى شما این گونه سخنان را نگویید ((تا خدا این حسرت را بر دل آنها (کافران ) بگذارد)) (لیجعل اللّه ذلک حسرة فى قلوبهم ).

سپس قرآن به سمپاشى آنها سه پاسخ منطقى مى دهد:.

1ـ مـرگ و حـیـات در هر حال به دست خداست (و مسافرت و یا حضور درمیدان جنگ نمى تواند مـسـیـر قطعى آن را تغییر دهد) و خداوند زنده مى کند ومى میراند و خدا به آنچه انجام مى دهید بیناست )) (واللّه یحیى ویمیت واللّه بماتعملون بصیر).

(آیـه 157)ـ دوم : ((تـازه اگـر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید (و به گمان منافقان مرگى زود رس دامـن شـما را بگیرد چیزى از دست نداده اید) زیرا آمرزش ورحمت پروردگار از تمام اموالى کـه شـمـا یـا مـنافقان با ادامه حیات براى خودجمع آورى مى کنید بالاتر است )) (ولئن قتلتم فى سبیل اللّه او متم لمغفرة من اللّه ورحمة خیر مما یجمعون ).

(آیه 158)ـ سوم : از همه گذشته مرگ به معنى فنا و نابودى نیست که این قدر از آن وحشت دارید بـلـکـه دریچه اى است به سوى زندگانى دیگرى در سطحى بسیار وسیعتر و آمیخته با ابدیت ((و اگر بمیرید و یا کشته شوید به سوى خدا بازمى گردید)) (ولئن متم او قتلتم لا لى اللّه تحشرون ).



برگزیده تفسیر نمونه




به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 157 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ157

و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید،همانا آمرزش خداوند ورحمت او بهتر از همه چیزهایی است که در زندگی دنیا می توانید برای خودفراهم کنید.


تفسیر

قتل را جلوتر از موت ذکر کرد،چون کشته شدن در راه خدا نزدیکتراست به مغفرت خدا تا مردن و مراد از (ما یجمعون )مال و ملحقات آن است که مهم ترین هدف در زندگی دنیاست .

تفسیر المیزان



به نام خدا 

ترجمه و تفسیر آیه 158 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اللَّهِ تُحْشَرُونَ158

و اگر در راه خدا بمیرید یاکشته شوید،همانا بسوی خدا محشور خواهیدشد.


تفسیر

پس در هر صورت نهایتامرجع شما همان جوار الهی است . 

تفسیر المیزان


با سلام.تفسیر آیه ۱۵۸ (احسن الحدیث)


158- ﻭَ ﻟَﺌِﻦْ ﻣُﺘُّﻢْ ﺃَﻭْ ﻗُﺘِﻠْﺘُﻢْ ﻟَﺈِﻟَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺗُﺤْﺸَﺮُﻭﻥَ ﮔﺮ ﭼﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﻗﺘﻞ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﻋﻢّ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﻪ ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻤﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺣﺪ ﺍﺳﺖ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﻣﺮﺍﺩ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮم ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺁﻳﻪ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺮﮒ ﻭ ﻗﺘﻞ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺧﺴﺮﺍﻥ ﻧﺪﺍﻧﻴﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﮒ ﻭ ﻗﺘﻞ ﺑﺴﻮﻯ ﺧﺪﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺻﻠﺢ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺷﻤﺎﺳﺖ.


ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺍﻭّﻝ ﻗﺘﻠﺘﻢ ﺩﺭ ﺍﻭّﻝ ﺁﻣﺪﻩ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻮﺿﻊ ﺍﺣﺪ ﻣﻮﺿﻮﻋﻴّﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻣﺘﻢّ ﺩﺭ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭّم ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﻪ ﻣﺘﻢّ ﺍﻭّﻝ ﺁﻣﺪﻩ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺍﻋﻠﻢ.



به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 159 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ159

پس به سبب رحمتی از جانب خدا باآنان مهربان و خوشخوی هستی و اگر تند خو و سخت دل بودی مردم ازپیرامون تو متفرق می شدند پس از آنان در گذر و بر ایشان طلب مغفرت نما و با آنان در کارهامشورت کن لذا زمانی که تصمیم راسخ گرفتی ، بر خدا توکل نما و آن امر را انجام بده ،همانا خداوندکسانی را که به او اعتماد کنند دوست می دارد.



تفسیر

یعنی رحمت خدا رسول الله را نسبت به آنان مهربان نموده است که حتی زمانی که به آن جناب اعتراض می کنند که تو ما را به هلاکت افکندی ، باز هم نسبت به آنان تندی و خشونت نمی کند، (فظ)یعنی جفا کار و بی رحم و (غلیظ القلب ) یعنی بدون رقت و رأفت بودن ، و سنگدلی و مسلما اگر پیامبر چنین رفتاری داشت مردم از گرد او پراکنده می شدند، یعنی ای پیامبر حالا که نسبت به آنان مهربان هستی ،پس از بدیها واعمال ناشایست و گناهان آنان در گذر و به دیده اغماض با آنها مواجه شو وبرای دلجویی با آنان در باره امور جنگ و غیره مشورت نما تا این روش و سیره از تو باقی بماند چون خدای تعالی تو را به خاطراینکه به او توکل کرده ای دوست می دارد، درنتیجه ولی و یاور تو خواهدبود،پس اثر توکل و اعتماد به خدا یاری و عدم خذلان است . 

تفسیر المیزان



تفسیر آیه ۱۵۹ (احسن الحدیث)


159- ﻓَﺒِﻤﺎ ﺭَﺣْﻤَﺔٍ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟِﻨْﺖَ ﻟَﻬُﻢْ ﻭَ ﻟَﻮْ ﻛُﻨْﺖَ ﻓَﻈًّﺎ ﻏَﻠِﻴﻆَ ﺍﻟْﻘَﻠْﺐِ ﻟَﺎﻧْﻔَﻀُّﻮﺍ ﻣِﻦْ ﺣَﻮْﻟِﻚَ ﻓﻆّ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺪ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺳﺨﺘﮕﻴﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻮﻥ ﻋﻠّﺖ ﺷﻜﺴﺖ ﺍﺣﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﺟﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺮﻣﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﻫﺪ، ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻰ ﺍﺳﺖ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻩ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻠﺎﻳﻤﺖ ﻭ ﻋﻄﻮﻓﺘﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻰ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻩ، ﭼﻮﻥ ﻣﻠﺎﻳﻤﺖ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭّﻝ ﺳﺨﺖ ﮔﻴﺮ ﺑﻮﺩﻯ ﺍﺯ ﺍﻃﺮﺍﻓﺖ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.


ﻓَﺎﻋْﻒُ ﻋَﻨْﻬُﻢْ ﻭَ ﺍﺳْﺘَﻐْﻔِﺮْ ﻟَﻬُﻢْ ﻭَ ﺷﺎﻭِﺭْﻫُﻢْ ﻓِﻰ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮِ ﻓَﺈِﺫﺍ ﻋَﺰَﻣْﺖَ ﻓَﺘَﻮَﻛَّﻞْ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻳُﺤِﺐُّ ﺍﻟْﻤُﺘَﻮَﻛِّﻠِﻴﻦَ.


ﻳﻌﻨﻰ ﺍﺯ ﺗﻘﺼﻴﺮﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﺬﺭ، ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻯ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﺑﺨﻮﺍﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺖ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﻦ، ﻭ ﭼﻮﻥ (ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ) ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻰ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ. ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺷﻮﺭﻯ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﺷﻮﺭﻯ ﺍﻥ ﺷﺎء ﺍﻟﻠَّﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺳﺨﻦ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﻔﺖ.



آیه 159).

فرمان عفو عمومى !.

این آیه نیز ناظر به حوادث احد است , زیرا بعد از مراجعت مسلمانان ازاحد, کسانى که از جنگ فرار کـرده بـودنـد, اطـراف پـیامبر را گرفته و ضمن اظهارندامت , تقاضاى عفو و بخشش مى کردند خـداونـد در این آیه , عفو عمومى آنها راصادر کرد و پیامبر(ص ) با آغوش باز, خطاکاران توبه کار را پذیرفت .

نخست اشاره به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر(ص ) کرده ,مى فرماید: ((در پرتو رحمت و لـطـف پـروردگـار, تـو با مردم مهربان شدى در حالى که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند)) (فبما رحمة من اللّه لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لا انفضوا من حولک ).

سـپـس دسـتـور مى دهد که ((از تقصیر آنان بگذر, و آنها را مشمول عفو خودگردان و براى آنها طلب آمرزش کن )) (فاعف عنهم واستغفر لهم ).

بعد از فرمان عفو عمومى , براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدیدحیات فکرى و روحى آنان دسـتـور مـى دهد که باز هم ((در کارها با آنها مشورت کن وراى و نظر آنها را بخواه )) (وشاورهم فى الا مر).

سـپس قرآن در ادامه مى افزاید: ((اما هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش و)بر خدا توکل کن , زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد)) (فاذا عزمت فتوکل على اللّه ان اللّه یحب المتوکلین ).

هـمان اندازه که به هنگام مشورت باید, نرمش و انعطاف به خرج داد, درموقع اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود بنابراین , پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت , باید هرگونه تردید و دودلـى و آرا پـراکنده را کنار زد و باقاطعیت تصمیم گرفت و این همان چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به ((عزم ))شده است و آن تصمیم قاطع مى باشد.

ضـمـنا از این آیه استفاده مى شود که توکل باید حتما بعد از مشورت و استفاده از همه امکاناتى که انسان در اختیار دارد قرار گیرد.


برگزیده تفسیر نمونه



به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 160 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ160

اگر خدا شما را یاری کند،پس هیچ کس بر شما غلبه نخواهد یافت و اگر شما را خوار گرداند،پس کیست که بتواند شما را بعد از آن یاری نماید؟و اهل ایمان تنها باید به خدااعتماد کند.



تفسیر

یعنی اگر خدا شما را با یاری خود تأیید کند به سبب مطلق بودن قدرت الهی ،هیچ کس نخواهد توانست بر شما غالب شود، و اگر خداوند یاریش را ازشما دریغ کند،پست و ذلیل می شوید و چون خدا مالک همه اسباب وپروردگار وصاحب اختیارهمه عالم است ، هیچ کس نمی تواند علی رغم خواست خدا شمارا یاری دهد لذا مؤمن کسی است که به جهت ایمانش ،به اینکه هیچ یاور و مددی غیر از خدا نیست ،به خداوند اعتماد می کند.

تفسیر المیزان



آیه ۱۵۹آل عمران


در خصوص ایه 159 سوره آل عمران ،در تفسیر نمونه چنین آمده است:


"فرمان عفو عمومى


گرچه در این آیه یک سلسله دستورهاى کلى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داده شده و از نظر محتوا مشتمل بر برنامه هاى کلى و اصولى است ولى از نظر نزول درباره حادثه «احد» است; زیرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد کسانى که از جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفته و ضمن اظهار ندامت تقاضاى عفو و بخشش کردند.

خداوند در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور عفو عمومى آنها را صادر کرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت.


در آیه مورد بحث، نخست به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله)اشاره شده، مى فرماید: «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم نرم و مهربان شدى در حالى که اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند» (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ).

«فَظّ» در لغت به معنى کسى است که سخنانش تند و خشن است، و «غلیظ القلب» به کسى مى گویند که سنگدل باشد، و عملاً انعطاف و محبتى نشان ندهد.


بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنى خشونت است اما یکى غالباً در مورد خشونت در سخن، و دیگرى در مورد خشونت در عمل به کار مى رود و به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر(صلى الله علیه وآله) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار مى کند.


پس از آن دستور مى دهد: «از تقصیر آنان بگذر، آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش کن» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ).

یعنى نسبت به بى وفائى هائى که با تو کردند و مصائبى که در این جنگ براى تو فراهم نمودند، از حق خود درگذر و من براى آنها نزد تو شفاعت مى کنم، و در مورد مخالفت هائى که نسبت به فرمان من کردند، تو شفیع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب!

به عبارت دیگر آنچه مربوط به حق تو است عفو کن و آنچه مربوط به حق من است من مى بخشم.


پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان خدا عمل کرد و آنها را به طور عموم مشمول عفو خود ساخت.

روشن است: اینجا یکى از موارد روشن عفو، نرمش و انعطاف بود که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این مى کرد، زمینه براى پراکندگى مردم کاملاً فراهم بود، مردمى که گرفتار آن شکست فاحش شده بودند و آن همه کشته و مجروح داده بودند (اگر چه عامل اصلى همه اینها خودشان محسوب مى شدند) چنین مردمى نیاز شدید به محبت و دلجوئى و مرهم گذاشتن بر جراحات قلبى و جسمى داشتند، تا به سرعت همه این جراحات، التیام پذیرد و آماده براى حوادث آینده شوند.


موضوع مهم دیگر این که: آیه فوق به یکى از صفات مهم که در هر رهبرى لازم است اشاره مى کند و آن: مسأله گذشت و نرمش و انعطاف، در برابر کسانى است که تخلفى از آنها سرزده و بعداً پشیمان شده اند.

بدیهى است شخصى که در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن، تندخو، غیر قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد به زودى در برنامه هاى خود مواجه با شکست خواهد شد، مردم از دور او پراکنده مى شوند و از وظیفه رهبرى بازمى ماند، به همین دلیل على(علیه السلام) در یکى از کلمات قصار خود مى فرماید: آلَةُ الرِّیاسَةِ سِعَةُ الصَّدْرِ: «وسیله رهبرى گشادگى سینه است». لینک



(آیه 161).

هرگونه خیانتى ممنوع !.

هـنـگـامـى که بعضى از تیراندازان احد مى خواستند سنگر خود را براى جمع آورى غنیمت تخلیه کـنند, امیر آنان , دستور داد از جاى خود حرکت نکنیدرسول خدا شما را از غنیمت محروم نخواهد کـرد ولـى آن دنـیاپرستان براى پنهان ساختن چهره واقعى خود گفتند: ما مى ترسیم پیغمبر در تقسیم غنایم ما را از نظردور دارد.

قـرآن در پـاسخ آنها مى گوید: آیا شما چنین پنداشتید که پیغمبر(ص ) به شماخیانت خواهد کرد ((در حالى که هیچ پیغمبرى ممکن نیست , خیانت کند)) (وما کان لنبی ان یغل ).

الـبته روشن است خیانت براى هیچ کس مجاز نیست خواه پیامبر باشد یاغیرپیامبر, ولى از آنجا که گـفـتـگـوى عـذرتراشان جنگ ((احد)) در باره پیامبر(ص ) بودآیه نیز نخست سخن از پیامبران مـى گـویـد و سـپـس اضافه مى نماید: ((هر کس خیانت کند, روز رستاخیز آنچه را در آن خیانت کـرده , بـه عـنـوان مـدرک جنایت بر دوش خویش حمل مى کند و یا همراه خود به صحنه محشر مى آورد)) و به این ترتیب , دربرابر همگان رسوا مى شود (ومن یغلل یات بما غل یوم القیمة ).

((سـپـس بـه هـر کس آنچه انجام داده و به دست آورده , داده مى شود و در باره هیچ کس ظلم و ستمى نمى شود)) (ثم توفى کل نفس ما کسبت وهم لا یظلمون ).برگزیده تفسیر نمونه



به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 161 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ161

و برای هیچ پیامبری حق خیانت وجود ندارد و هر کس خیانت کند روز قیامت به کیفرآن خیانت می رسد آنگاه هر نفسی بدانچه عمل کرده بطور کامل جزا داده می شود و به آنها ستم نخواهد شد.



تفسیر

این جمله منزه دانستن ساحت پیامبر از خیانت است ،چون محال است که پیامبر به خدا یا مردم خیانت کند، زیرا خائن به ناچار روزی به ملاقات پروردگارش می شتابد و سزای خیانتش را بزودی دریافت می کند پس هر کس هر خوبی یابدی مرتکب شود در قیامت آن را به طور تمام و کمال دریافت می کند و به اوظلمی نمی شود.

تفسیر المیزان



با سلام.تفسیر آیه ۱۶۱ (احسن الحدیث)


161- ﻭَ ﻣﺎ ﻛﺎﻥَ ﻟِﻨَﺒِﻰٍّ ﺃَﻥْ ﻳَﻐُﻞَّ ﻭَ ﻣَﻦْ ﻳَﻐْﻠُﻞْ ﻳَﺄْﺕِ ﺑِﻤﺎ ﻏَﻞَّ ﻳَﻮْمَ ﺍﻟْﻘِﻴﺎﻣَﺔِ.


ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﻭ ﺣﻜﻢ ﻛﻠّﻰ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺍﻭّﻝ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻯ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻣﻌﺼﻮﻣﻨﺪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﻧﻴﺴﺖ. ﺩﻭّم: ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭼﻴﺰﻯ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ (ﺗﺎ ﮔﻮﺍﻩ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ) ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﺟﺒﻴﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﺠﻬﻮﻝ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ: ﻗﻄﻴﻔﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻏﻨﺎﺋﻢ ﺑﺪﺭ ﻣﻔﻘﻮﺩ ﺷﺪ، ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺭﺩّ ﺁﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺍﻭّﻟﺎ ﺁﻳﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺣﺪ ﺍﺳﺖ ﺛﺎﻧﻴﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﻘﻠﻬﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻌﻴﺪ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻟﻤﻨﺎﺭ ﻭ ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ ﺭﻭﺍﻳﺘﻰ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﻬﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﺨﺺ ﺧﺎﺋﻦ، ﺷﺘﺮ ﻭ ﺍﺳﺐ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺯ ﺃﺑﻮ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻧﻘﻠﺶ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪم.


ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﻛﻪ: ﭼﻴﺰ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ، ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪﻥ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺍﻟﻌﺎﻟﻢ. ﺛُﻢَّ ﺗُﻮَﻓَّﻰ ﻛُﻞُّ ﻧَﻔْﺲٍ ﻣﺎ ﻛَﺴَﺒَﺖْ ﻭَ ﻫُﻢْ ﻟﺎ ﻳُﻈْﻠَﻤُﻮﻥَ ﻳﻌﻨﻰ: ﻫﺮ ﻛﺲ (ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻥ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻨﺪﻩ) ﺍﻋﻢّ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺑﺪﻛﺎﺭ، ﻋﻤﻠﺶ ﺑﺎﻭ ﺗﻤﺎم ﻭ ﻛﻤﺎﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﻣﻈﻠﻮم ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻛﻢ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺪﻛﺎﺭ، ﻛﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﻓﺰﻭﻥ ﺑﻪ ﺑﻴﻨﺪ. ﻣﻘﺘﻀﺎﻯ ﻋﺪﻝ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ.




بنام خدا

لزوم مشورت با زیردستان توسط رهبران و مدیران


در ادامه تفسیر آیه ۱۵۶سوره آل عمران در تفسیر نمونه(مکارم) این چنین آمده است:


«« بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکرى و روحى آنان دستور مى دهد: «در کارها با آنها مشورت کن و رأى و نظر آنها را بخواه» (وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ).


این دستور، به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ همان طور که اشاره کردیم، قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه، دامنه احد باشد و دیدیم که این نظر، محصول رضایت بخشى نداشت. در اینجا بود که این فکر به نظر بسیارى مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آینده نباید با کسى مشورت کند.

قرآن به این طرز تفکر پاسخ مى گوید و دستور مى دهد: باز هم با آنها مشورت کن، هر چند نتیجه مشورت در پاره اى از موارد، سودمند نباشد; زیرا در بررسى کلى، منافع آن روى هم رفته به مراتب بیش از زیان هاى آن است و اثرى که در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آنها وجود دارد از همه اینها بالاتر است.


اکنون ببینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در چه موضوعاتى با مردم مشورت مى کرد؟

گرچه کلمه «الأَمْر» در «شاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ» مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى شود، ولى مسلّم است پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمى کرد، بلکه صرفاً تابع وحى بود.

بنابراین مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهى بود، و به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در قانونگذارى، هیچ وقت مشورت نمى کرد، بلکه در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى خواست.


آن گاه، قرآن در ادامه مى افزاید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى» (فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ).

همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در موقع اتخاذ تصمیم نهائى باید قاطع بود.


بنابراین، پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید، دودلى و آراء پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت و این همان چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده و آن تصمیم قاطع مى باشد.


قابل توجه این که: در جمله بالا مشاوره به صورت جمع ذکر شده (وَ شاوِرْهُمْ) ولى تصمیم نهائى تنها به عهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و به صورت مفرد ذکر شده (عَزَمْتَ).

این اختلاف تعبیر، اشاره به یک نکته مهم مى کند و آن این که: بررسى و مطالعه جوانب مختلف مسائل اجتماعى، باید به صورت دسته جمعى انجام گیرد، اما هنگامى که طرحى تصویب شد باید براى اجراى آن، اراده واحدى به کار افتد.


در غیر این صورت هرج و مرج پدید خواهد آمد; زیرا اگر اجراى یک برنامه به وسیله رهبران متعدد، بدون الهام گرفتن از یک سرپرست صورت گیرد، قطعاً مواجه با اختلاف و شکست خواهد شد، به همین جهت، در دنیاى امروز نیز مشورت را به صورت دسته جمعى انجام مى دهند، اما اجراى آن را به دست دولت هائى مى سپارند که تشکیلات آنها زیر نظر یک نفر اداره مى شود.لینک



به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 162 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ162

آیا کسی که با ایمان در راه رضای خدا گام بردارد،مانند کسی است که باکفر راه غضب را پیماید؟منزلگاه او جهنم است و چه بد جایگاهی می باشد.


تفسیر

موازنه بین ارزشهای حقیقی است که قلب مؤمن متوجه به آنهاست و او هم وغمی جز رضای خدا ندارد و بین کسی که از هواهای نفسانی خودش پیروی می کند و در جستجوی مال دنیاست و ابدا توجهی به رضای خدا ندارد.البته چنین کسی مورد ناخشنودی و غضب خداوند قرار می گیرد و جزای او جز آتش جهنم نخواهد بود و آن بد جایگاهی است .

تفسیر المیزان