نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

احادیث و ایات قرانی (۶ ابان ۹۴)

.قصه قشنگیه حتما بخونید

روزی جوانی پیش پدرش آمدو گفت:دختری رادیده ام ومیخواهم بااوازدواج کنم .من شیفته زیبایی این دختر وجادوی چشمانش شده ام .

پدرباخوشحالی گفت :بگواین دخترکجاست تابرایت خواستگاری کنم وبه اتفاق رفتند تادخترراببینند اماپدربه محض دیدن دختر دلباخته اوشدوبه پسرش گفت:

ببین پسرم این دخترهم ترازتونیست وتونمیتوانی اوراخوشبخت کنی اورابایدمردی مثل من که تجربه زیادی درزندگی داردسرپرستی کند تابتواندبه اوتکیه کند 

پسر حیرت زده جواب داد :امکان نداردپدرکسی که بااین دخترازدواج میکند من هستم نه شما.....

پدروپسرباهم درگیرشدند وکارشان به اداره پلیس کشید 

ماجرارابراب افسرپلیس تعریف کردند.افسردستورداددختررااحضارکنندتاازخوداوبپرسندکه میخواهد با کدامیک ازاین دوازدواج کندافسرپلیس بادیدن دخترشیفته جمال ومحودلربایی اوشد وگفت :این دختر مناسب شمانیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است واین بارسه نفری باهم درگیرشدند وبرای حل مشکل نزدوزیررفتند وزیربادیدن دخترگفت :اوباید باوزیری مثل من ازدواج کند .....و.....قضیه ادامه پیداکرد تا رسید با شخص امیر امیرنیز مانند بقیه گفت:این دخترفقط بامن ازدواج میکند...

بحث ومشاجره بالاگرفت تااینکه دخترجلوآمدوگفت :راه حل مسئله نزدمن است .من میدوم وشما نیز پشت سرمن بدوید اولین کسی که بتواند مرابگیرد بااوازدواج خواهم کرد.

.....وبلافاصله شروع به دویدن کردوپنج نفری :پدر؛ پسر؛ افسرپلیس ؛ وزیر وامیر بدنبال او.........

ناگهان ...هرپنج نفر باهم به داخل چاله عمیقی سقو ط کردند 

دخترازبالای گودال به آنهانگاهی کردوگفت:آیا میدانید من کیستم

 ؟!!

من دنیا هستم !!

من کسی هستم که مردم بدنبالم میدوندوبرای بدست آوردنم باهم رقابت میکنند ودرراه رسیدن به من ازدینشان غافل میشوندتازمانیکه درقبر گذاشته میشوند درحالی که هرگز به من نمیرسند.






پیامبر گرامی اسلام (ص):

أحبّ الأعمال إلى اللَّه من أطعم من جوع أو دفع عنه مغرما أو کشف عنه کربا

بهترین کارها در پیش خدا آنست که بینوائى را سیر کنند، یا قرض او را بپردازند یا زحمتى را از او دفع نمایند.





از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ خدا جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر.


با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.


ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .


شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.


زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید،


مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای 1 نفر


مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی


کوچک باش و عاشق.. که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را


بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی


موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن


فرقى نمی کند گودال آب کوچکى باشى یا دریاى بیکران... 


زلال که باشى، آسمان توست.






ترجمه‌ناپذیری واژۀ «الله» 


در واژه‌پژوهی نام مبارک «الله»، مباحث ادبی فراوانی مطرح شده که پرداختن به همۀ آن‌ها از محدوده و مقصود این نوشتار خارج است؛ اما در ترجمۀ واژۀ «الله» باید به این نکته توجه کرد که این واژه در دیگر زبان‌های موجود در دنیا معادلِ کامل و برابری ندارد. برای مثال در زبان انگلیسی نمی‌توان واژگان «Lord» یا «God» را برابر با «الله» دانست؛ زیرا «Lord» به‌معنای ربّ و «God» به‌معنای واجب‌الوجود است. به عبارتی، ترجمۀ «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمـَْنِِ الرَّحیمِ» می‌شود: 

«In the name of Allah» 

در زبان پارسی نیز دو واژۀ «خداوند» و «خدا» نمی‌توانند از نظر معنایی، کاملاً با «الله» برابری کنند؛ زیرا خداوند به ‌معنای صاحب است و این معنا در متون فارسی فراوان به ‌کار رفته است؛ از جمله سعدی می‌گوید: 


یکى بر سـر شاخ، بُن می‌برید 

خداوندِ بُستان نگه کرد و دید 


البته احتمال دارد واژۀ «خدا» نیز به ‌معنای واجب‌الوجود باشد که در هر دو صورت، هیچ‌یک دربرگیرندۀ معنای «الله» نیستند. 

شیخ محمدحسن نجفی در کتاب جواهرالکلام، دائرۀالمعارف بزرگ فقه شیعه، به ترجمه‌ناپذیربودن واژۀ «الله» اشاره می‌کند و معتقد است نزدیک‌ترین لغت به «الله» در زبان فارسی، واژگان «ایزد» و «یزدان» است که البته هیچ‌یک مترادف دقیقی برای واژۀ «الله» نیستند. 

پس بسیار مشکل است که بتوان معادل کامل و دقیقی برای واژۀ «الله» پیدا کرد و بهترین تعریف همان است که این واژه را اسم جامعِ صفات کمال و جلال الهی می‌داند: «إِسْمٌ مُسْتَجْمِعٌ لِجَمیعِ الصِّفَاتِ الجَلَالِ وَ الکَمَالِ». 

«الله» سرچشمه‌ای است که دل انسان‌های بیدار، در خلوت و جلوت، آن ‌را می‌جوید و حقیقتی است که انسان‌ها در مشکلات و گرفتاری‌ها به‌سوی او جذب می‌شوند و تکیه‌گاهی است برای تمامی هستی و آفرینش.

بخش هایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سوره مبارکه حمد، محمدعلی انصاری




ارسی :

سوره یونس آیه 36: 
و اکثراین مردم الا از خیال و گمان باطل خود،از چیزی پیروی نمی کنند.

شعر :

گروه کثیری از این مردمان نباشند پیرو مگر از گمان

English :

And most of them do not follow anything but conjecture.


الهی! اگر جز سوختگان را به ضیافت خود نمی خوانی، ما را بسوز! آنچنان که هیچ کس را آنگونه نسوخته باشی......(شهید آوینی)



گاندی:

اﻧﺴﺎن ﮐﻪ ﻏﺮق ﺷﻮد ﻗﻄﻌﺎً میمیرد؛

مواظب باشیم غرق ﻧﺸﻮﻳﻢ! انی ندارد ! 

انسان بودن، خود به تنهایی یک دین خاص است که پیروان چندانی ندارد

نامه عاشقانه خداوند به تمام بندگان”

سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام
( ضحی ۱تا ۳)
 افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی.
 (یس ۳۰)
و از تمام پیامهایم روی برگرداندی
(انعام ۴)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام
(انبیا ۸۷)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.
 (یونس ۲۴)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری
(حج ۷۳)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک داشتی .
 ( احزاب ۱۰)
تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی،که من مهربانترینم در بازگشتن.
 (توبه ۱۱۸)




ادامه تفسیر عاشورا


برداشت کلی


با صلوات بر پیامبر اعظم ، محمد بن عبدالله (ص)

آنچه به عنوان نکات برجسته زیارات ، بخصوص زیارت عاشورا ، مورد توجه محققین و مفسرین می باشد ، توجه و تاکید خاصی است که به جهت گیری مکتبی انسان اشاره داشته است ، که در نهایت بیان کننده دیدگاه و جهان بینی فرد است که از لوح دل عشاق به زبان جاری شده و مداومت بر آن اعتقاد که ملکه ی نفس آدمی می گردد ، علاوه بر هدایت عملی انسان ، بعنوان هشدار و تذکر بر او جلوه می کند تا با اعلام وابستگی فرد موحد ، مشخص کننده جبهه و مرام اعتقادی وی باشد و او را از دیگران متمایز نماید . 
بدیهی است وقتی فرد خود را به یک گروه و جریان فکری می سپارد آنهم گروه و جبهه تایید شده ای که هدایتِ امامت را به دنبال داشته و با قبول ولایت ، زندگی دنیوی و اخروی خود را بیمه می نماید، حتما فرد به فکر وادار می شود که گروه مورد نظر چگونه گروهی است ، خصوصیات این گروه کدامند و چه ویژگیهائی دارند ، او به عنوان یگ پیرو باید چه ویژگیهائی داشته باشد .
برابر این آگاهی با مشخص نمودن موضع خویش سعی در تقویت راه و مرام خویش خواهد داشت .
اصولاً مشخص کردن جبهه اعتقادی فرد ، دارای ضرورتی حتمی و واجد اهمیت بسیار است و فرد با تعیین این جبهه به کم و کیف کار خود در قالب زمان آگاه شده ، قدرت تشخیص و تمیز پیدا می کند و به عنوان یک وظیفه به تعهدات مکتب اعتقادی خویش وفادار خواهد ماند .
همه این مسائل می تواند انسان را از پوچ گرائی و بی هدفی نجات داده و حقیقت و حقانیت وجود زندگی را به او بنمایاند .
زیارت عاشورا دارای چنین خصوصیت مهمی است که فرد موحّد در فرازهای گوناگون آن ، مرتب از علاقه و علل وابستگی خود به جبهه حق و برائت و عدم پیوستگی خود نسبت به جبهه باطل سخن می گوید و خود را با تمام وجود آماده و تشنه هر گونه همراهی و همکاری و فداکاری در راه حق و مقابله و مبارزه باطل اعلام می دارد .




فردی که سعی دارد چهره ظاهری اش را در مقابل نامحرم، با ابزار دنیایی سرخ و سفیدتر و زیباتر و جذاب تر جلوه دهد، این فرد رنگ های دنیایی را برای چهره خود پسندیده است ، اما رنگ چهره ی کسی بهتر است که رنگ خدایی داشته باشد....صِبغَةَ اللّه''
رنگ خدایی را همه بر چهره دارند چرا که همه مخلوق خدایند؛ و خدای متعال خود می فرماید: ''و مَن أحسنُ مِنَ الله صِبغَةً ''؟ 
آیا رنگی بهتر از رنگ خدایی وجود دارد؟ 
درحالیکه این رنگ خداست برچهره ی هر فردی که سعی در جلب نامحرم ندارد؛ رنگ خدا البته بهتر از رنگ های ساخته ی انسان هاست...
افراد محجوب و عفیف،شایسته است در برابر تمسخر دیگران در باب سادگی ظاهرشان بگویند:
«این رنگ خداست، صِبغَة الله... و چه رنگی بهتر از رنگ خدا؟؟ ، و مَن أحسنُ مِن الله صِبغَةً؟؟.... و ما او را می پرستیم، و نحن لهُ عابِدون*
اثبات ادعای عاشقی و پرستش، شدن به شکل معشوق و محبوب است، ما در ادعای عشق خود صادقیم و به رنگ زیبایی که خدا به ما داده است، سپاس گزاریم،، و رنگی غیر از رنگ خدا را نمی خواهیم.»

دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده،
"ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن هست،
و اون دو آیه اینها هستند:

۞ویل للمطففین۞
وای بر کم فروشان...

۞ویل لکل همزه لمزه۞
وای بر عیبجویان طعنه زننده...

اولی در مورد مال مردم
و دوم در مورد آبروی مردم...

مراقب هر دو باشیم
چرا که هردو حق الناس است.






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد