نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

احادیث و ایات قرانی (۵ ابان ۹۴)

رسول اکرم (ص)
اِتَّقِ المَحارِمَ تَکُن أعبَدَ النّاسِ وَ ارضِ بِما قَسَمَ اللَّهُ لَکَ تَکُن أغنَى النّاسِ؛
از چیزهاى حرام بپرهیز تا از همه کس عابدتر باشى و بقسمت خویش راضى باش تا از همه کس ثروتمندتر باشى.


واژه‌پژوهی «الله»

درباره اینکه ریشه واژه "الله" چیست، نظریات متفاوتی وجود دارد. 
برخی این واژه را برگرفته از «أَلَهَ» به‌معنای «عَبَدَ» می‌دانند؛ در این صورت، واژۀ «الله» به‌معنای معبودِ به‌حق و شایستۀ پرستش است.
 گروهی دیگر «الله» را از ریشۀ «أَلِهَ» به‌معنای «تَحَیَّرَ» دانسته‌اند. براین‌اساس، «الله» یعنی ذاتی که همۀ هستی در او متحیّر و سرگردان است. این همان مقامی است که عاشقان و عارفان گفته‌اند: «إلهی زِدْنی فیکَ تَحَیُّراً». 

 برخی نیز «الله» را از «وَلَهَ» به‌معنای واله و شیداشدن می‌دانند. در این معنا «الله» به‌معنای وجودی است که همۀ موجودات واله و شیدای اویند. به‌تعبیر شیخ اجل: 

گـر کسى وصف او ز من پرسد 
بى دل از بى نشان چه گوید باز 
عاشقان کشتگان معشوقند 
بر نیاید ز کشتگان آواز 

همچنین گروهی «الله» را برگرفته از «لاهَ، یَلُوهُ» به‌معنای «إحْتَجَبَ» دانسته‌اند. براین‌اساس، «الله» به‌معنای ذات پوشیده و نهان است؛ البته هرچند تجلّی صفات خداوند، همۀ عوالم وجود و پهنۀ خلقت را درنوردیده است و به‌تعبیر شاعر: 

یار، بى پرده از در و دیوار 
در تجلّى است یا اولى‌الابصار 

اما ذات او در نهایتِ خفاست؛ تا حدّی که: 
«وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ»
 (اگر تو نبودی، درنمی‌یافتم که تو کیستی). 

و سعدی چه زیبا سروده است: 

نه ادراک در کُنه ذاتش رسد 
نه فکرت به غور صفاتش رسد 
توان در بلاغت به سَحبان رسید 
نه در کُنهِ بی‌چونِ سُبحان رسید 
که خاصان در این ره فرَس رانده‌اند 
به لاأحصی از تگ فرومانده‌اند 
نه هر جای مرکب توان تاختن 
که جاها سپر باید انداختن

بخش هایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سوره مبارکه حمد، محمدعلی انصاری



باغبانان رفته اند وغنچه تنها مانده است
بلبلی در خیمه های سوخته جا مانده است
اشک در چشمان زینب ، خون به گوش کودکان
مشک،خالی در کنار دست سقا مانده است
جای طفل شیر خوار آغوش گرم مادرست
لیکن آن شش ماهه بر آغوش بابا مانده است
کیست تا زیر بغل گیرد اسیر درد را؟
محرمی دیگر برای زینب آیا مانده است؟
با دلی لبریزِ ماتم همره این کاروان
می رود اما دلش در قتلگه جا مانده است
با اسیران می رود طفلی سه ساله سوی شام
ردّ پای کوچکش بر روی صحرا مانده است
دست دشمن ها خشن،رخساره ی طفلان لطیف
جای سیلی بر رخ گلهای زهرا مانده است 
هست از خونهای سرخ آن ز پا افتادگان
پرچم توحید اگر اینگونه بر پا مانده است.


(آیه 160).
نتیجه توکل !.
در ایـن آیـه کـه مـکمل آیه قبل است , نکته توکل بر خداوند بیان شده است وآن این که : قدرت او بـالاتـرین قدرتهاست و ((اگر خداوند شما را یارى کند هیچ کس برشما پیروز نخواهد شد, و اگر دست از یارى شما بردارد کیست که بعد از او شما رایارى کند)) (ان ینصرکم اللّه فلا غالب لکم وان یخذلکم فمن ذا الذى ینصرکم من بعده ).
در آیه گذشته روى سخن به پیامبر اکرم (ص ) بود و به او دستور مى داد, اما دراین آیه روى سخن بـه هـمه مؤمنان است و به آنها مى گوید: همانند پیامبر, باید برذات پاک خدا تکیه کنند, و لذا در پـایـان آیـه مـى خـوانـیـم : ((و مؤمنان تنها بر ذات خداوند, باید توکل کنند)) (وعلى اللّه فلیتوکل المؤمنون ).





در فضیلت زیارت امام حسین (ع) در روز عاشورا ، روایات و احادیث زیادی نقل شده است ، ازجمله روایتی که از امام باقر (ع) در ابتدا و مقدمه زیارت عاشورا آمده است و ثواب ملاقات خداوند در روز قیامت را همراه با دو هزار حج و دوهزار عمره و دوهزار جهاد به زوار مخلص آن حضرت بشارت داده است .



خاصه آنکه این حج و عمره و جهاد از ثواب اعمالی برخوردار است که در خدمت رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین باشد . یعنی هیج انحراف و توسل به غیر خدا در انجام این اعمال وجود نداشته و از ثواب کامل برخوردار گردیده است .
از امام صادق (ع) هم روایتی در کامل الزیارات آمده است که مضمون آن چنین است:
“ همانا زیارت حسین (ع) از هر عمل پسندیده ای ارزش و فضیلتش بیشتر است ، زیرا این زیارت در حقیقت ، مدرسه ای بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می دهد و گوئی روح را بسوی ملکوت خوبی ها و پاکدامنی ها و فداکاری ها پرواز می دهد.
هرچند عزاداری و گریه بر مصائب امام حسین (ع) ارزش و معیاری والا دارد لکن باید دانست که همه این زیارات ، گریه ها و غم گساری ها ، فلسفه دین داری ، فداکاری و حمایت از قوانین آسمانی را به ما گوشزد می کند.
هدف این برنامه های انسان ساز جز این نیست و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینی آموختن انسانیت و خالی کردن دل ، از هر چه غیر خداست .
بحول و قوه الهی هدفمان آن است که برداشتی عارفانه از زیارت معروفه عاشورا را ارائه کنیم و بر این اساس از نظرات مفسران و صاحب نظران ، استفاده نموده سعی به بالابردن شناخت در محتوای مطالب داشته ایم .
از خداوند متعال می خواهیم ما را به ولایت ائمه اطهار خاصه صاحب این زیارت محشور بگرداند و با هدایت و کرامت خود به ما معرفت و شناخت بیشتر عنایت فرماید تا شاید به برکت اعتصام به عترت ، تقرب خداوند میسّرگردد.
-----— ان شاء الله —----لینک




حسرت در روز قیامت

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ أَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى أَنَّهُ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَمَّا یَرَى لِمَا یُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ کَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ

از امام صادق علیه السلام روایت شده: 
هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو می کند ای کاش امام حسین علیه السلام را زیارت کرده بودم 
آن هنگامی که می بیند که با زوار امام حسین علیه السلام چه می کنند، چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می شوند.
 (وسائل الشیعه/ ج14/)


داستانی را بسیار شنیده ام، 
حضرت علی.ع. زیر سایه ی دیواری نشسته بودند با دوستان شان، وقتی دیدند خطر ریزش دیوار هست از آنجا بلند شده، جای خود را تغییر دادند.
کسی از اصحابشان پرسید آیا از مرگ می گریزی؟
حضرت فرمودند: از قضای الهی به قدر الهی پناه می برم!
مرگ حقه، اما طول عمر و سلامتی رو میشه کم و زیاد کرد، به طور کلی.
مثلا با جلوگیری کردن از خوردن فست فود ها سلامتی رو حفظ می کنیم و طبیعتا از مشکلات احتمالی و بیماری های مربوطه پیش گیری می کنیم.



آیت الله جوادی آملی:

ما اگر خواستیم بفهمیم نمازی که خواندیم مقبول است یا نه، این نیازی به مسئله قیامت ندارد چون علامت و اثر نماز را مشخص کردند که (إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ).
اگر کسی نماز ظهر و عصر را خواند و تا غروب در معرض امتحان الهی قرار گرفت و سرفراز از این امتحان به در آمد و با هوس مبارزه کرد و آلوده نشد این مطمئن باشد که نمازش قبول شد زیرا آنچه او را از زشتی باز می‌ دارد نماز است و اگر ـ خدای ناکرده ـ در این امتحان مردود شد و دست به گناه زد مطمئن باشد که نماز او قبول نشده است گرچه [از نظر فقهی] صحیح است که اعاده و قضا ندارد.


هشدار شهید مطهری درباره خطر "نیمچه عالمان"

من خیلی اوقات فکر کرده ام مقاله‏ ای تحت عنوان «نیم‏ها» بنویسم که خیلی چیزها وجود ناقصش خطرش بیشتر از عدم محض است. می ‏گویند غزالی راجع به علم این حرف را زده و گفته است: «هر چیزی وجود ناقصش به از عدم محض است مگر علم که وجود ناقصش بدتر از عدم محض است» و ریشه این حرف معلوم است. 
آدمی که هیچ عالم نیست، چون می ‏داند عالم نیست لااقل در مقابل عالم تسلیم است. مثل کسی که طبیب نیست و می‏ داند که طبیب نیست، دیگر لااقل در مقابل طبیب تسلیم است و در نتیجه از وجود طبیب بهره می‏ برد. ولی نیمچه طبیب چون خودش را طبیب می‏ داند تسلیم یک طبیب نیست، می‏ خواهد از همان علم ناقصش استفاده کند، در نتیجه به جای سود زیان می ‏برد.
از همین جا بروید سراغ نیمچه مجتهدها و نیم روشنفکرها و نیم‏های دیگر، اینهایی که یک چیزکی می ‏دانند...ُ چیزکی می ‏دانند و چیزها نمی‏ دانند! 

اتفاقاً اینها خطرشان بیشتر است. چهارتا شعار می‏ شنوند، بدون اینکه متعمق بشوند و درست فکر کنند و دریابند؛ می‏ بینید این چهارتا شعار اینها را از جا حرکت‏ می ‏دهد (استاد مطهری، فلسفه تاریخ، ج1،ص 112).



آدرس کانال قرآن پویان

telegram.me/quranpuyan

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد