نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

احادیث و ایات قرانی (۱ ابان ۹۴)

آمر به معروف،باید خود عامل باشد.

سوره بقره ایه 44


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم


«أتامرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم و أنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون»


آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمائید؛ 


با اینکه شما کتاب (آسمانی) را می‌خوانید! آیا نمی‌اندیشید؟


«نکات تفاسیر»


1- باید بین قول و عمل آمر به معروف و ناهی از منکر هماهنگی وجود داشته باشد تا امر و نهی تأثیر داشته باشد و یکی از شرایط تأثیر


امر به معروف و نهی از منکر طبق این آیه عمل به گفته‌هایست که آمر و ناهی باید آنرا بر خود لازم بداند. (جامع البیان فی تفسیر القرآن- عیاشی)


2- آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش عامل به گفته‌هایش باشد تا امر و نهی وی مثمر ثمر واقع گردد. (جامع البیان)


3- یکی از شرایط واجب شدن امر به معروف و نهی از منکر، احتمال تأثیر می‌باشد. (جامع‌البیان)


4- یکی از فواید امر به معروف و نهی از منکر پیوستن به امّت پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌باشد. (جامع‌البیان)


5- فرقی میان منافقین با کسانی که امر و نهی می‌کنند امّا به گفته‌های خود عمل نمی‌کنند نمی‌باشد. (جامع البیان).لینک





نهم ماه محرم، روز تاسوعا،


 منتسب به غیرت و ساقی دشت کربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) است.


تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار، ادب و دلاوری بزرگ مردی است که با گذشت بیش از هزار و چهارصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است. آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، اما جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل ‏بیت و کودکان تشنه کام باشند، لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند.


دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و این دستها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بی بدیل فتوت و مردانگی در تاریخ شد.در این روز علاوه بر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) وقایع دیگری نیز که متصل به حماسه عاشورا هستند، رخ داده است که یکی از آنها ورود شمر به کربلا است.


شمر بن ذی الجوشن که در دشمنی به اهل بیت پیش قدم تر از دیگران بود و با حرارت ویژه ای در واقعه کربلا حضور یافت، نامه شدید اللحن عبیدالله را در روز نهم ماه محرم به دست عمر بن سعد رساند و او را از منظور عبیدالله باخبر کرد.

پسر سعد که نسبت به صلح با امام حسین خوشبین و در این راه تلاش زیادی کرده بود، یک باره در برابر نامه عبیدالله قرار گرفت و راه گریزی برای خود نیافت. او یا باید با امام حسین نبرد می کرد و یا فرماندهی را از دست می داد و برای همیشه از دستیابی به حکومت ری محروم می شد.


وی پس از دریافت نامه عبیدالله بن زیاد احساس کرد، اگر در مبارزه با امام حسین تعلل بورزد، موقعیت خویش را از دست خواهد داد و شمر به جای او به فرماندهی سپاه خواهد رسید. بدین جهت در عصر تاسوعا بدون هیچگونه اخطار قبلی و با دستپاچگی تمام فرمان حمله عمومی به سوی خیمه های امام حسین را صادر کرد.


امام در این هنگام خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروی خیمه های خود مشاهده کرد.

آن حضرت ، بلادرنگ برادرش عباس را طلبید و وی را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر به سوی سپاه دشمن فرستاد، تا عمر بن سعد را ملاقات کرده و علت آتش افروزی های بی حاصل آنان را جویا گردند. حضرت عباس به همراه یاران امام به سپاهیان دشمن نزدیک شد و از سرکردگان آنان پرسید: منظور شما از این حرکت بی جا و غوغاها چیست؟ آنان پاسخ دادند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده که باید بر شما عرضه کنیم و آن این است که یا در طاعت او درآیید و با وی بیعت کنید و یا آماده نبرد سرنوشت ساز باشید!


حضرت عباس فرمود: پس قدری تأمل کنید تا من این گزارش را به سرورم برسانم .


حضرت عباس علیه السلام ، پیام دشمن را به امام رساند. امام به وی فرمود: به سوی ایشان برو و از آنان مهلت بخواه که امشب را صبر و کار نبرد را به فردا واگذار کنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقداری بیشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا می داند که من به راز و نیاز با وی و نیایش در درگاهش چه قدر علاقمند هستم .


حضرت عباس پیام امام را به دشمن رساند. عمر بن سعد که مظنون به مسامحه کاری شده بود و شمر را رقیب خود می دید، از درخواست امام سرباز زد و گفت: برای حسین دیگر مهلتی نیست !


اما برخی از فرماندهان سپاه ، از جمله قیس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض کرده و گفتند: اگر سپاهیان کفر و شرک از ما مهلت می خواستند، ما دریغ نمی کردیم ولی از مهلت دادن به فرزند زاده رسول خدا دریغ می ورزیم؟ لازم است او را مهلت دهید. عمر بن سعد، ناگزیر درخواست امام را پذیرفت و پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم ولی بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر طاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر می سپاریم . در این هنگام ، آرامش نسبی حاکم گردید و هر دو سپاه به خیمه گاه خویش برگشته و منتظر فرا رسیدن روز بعد شدند ...


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِه ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ


التماس دعا



رخصت بده از داغ شقـــــایق بنویسم . . .

از بغض گلوگیـــــر دقایــــــق بنویسم . . .


مے خواهم از آن ساقے عاشق بنویسم . . .

نم نم بہ خروش آیم و هق هق بنویسم . . .


دل خون شد و از معــــــــرکہ دلدار نیامد . . .

ا ےاهل حرم میر و علمــــــدار نیامد"


در هــــــــر قدمت هر نفست جلوۀ ذات است . . .

وصف تو فراتـــــــر ز شعور کلمات است . . .


در حسرت لبها ےتو لبها ے فرات است . . .

عالم همہ از این همہ ایثار تو مات است . . .


از علقمہ با دیدۀ خونبـــــــار نیامد . . .

" اے اهل حرم میر و علمدار نیامد"


تنت چون آسمان ـ زخمت ستاره
تو عطشان ـ مشک آبت پاره پاره
بنفسی انت یا عباس ـ عباس
برادر جان امیرم شو دوباره 
عبدالرحیم سعیدی



علت پاداش عجیب و بسیار به زوار امام حسین علیه السلام 

ماجرای سیدبحرالعلوم

سید بحرالعلوم رحمة الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین(علیه السلام) گناهان را می آمرزد، فکر می کرد. همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم گفت: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای متعال این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) می دهد مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامة عملش نوشته می شود و برای هر یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود.ـ سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت، در شکارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشة خیمه عنیزه ای «بز شیرده» داشتند و از راه مصرف شیر آن، زندگی خود را می گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان آن بز را سر بریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد. در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
سپس سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمی تواند به سیدالشّهدا(علیه السلام) بدهد، پس هر کاری که می تواند انجام می دهد، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت، در جایی عنایت می کند در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. پس از غایب شدن سوار عرب، سید فهمید که جواب سؤالش را از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دریافت کرده است.
--------------------------------------
«برگرفته از عبقری الحسان، مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی، ص 136»



دل اگر نذر حسین است
خریدن دارد

اشک اگر مال حسین است
که ریختن دارد

همه ی عالم و آدم به فدایت ارباب
غم ارباب به دلها چه کشیدن دارد.......


به نام خدا
مبحث چهل و نهم از آیات مرتبط با روابط اجتماعی ما (انفاق)
پاداش عظیم انفاق و اطعام مسکین
انفاق، با وجود نیاز شدید:

در سوره انسان در توصیف ابرار که در بهشت مستقر خواهند شد این چنین بیان شده است:

وَ یُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَیٰ حُبِّهِ مِسکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً:

وطعام را با آن که دوستش دارند، به مستمند و یتیم و اسیر دهند.

انسان/۸

علامه طباطبائی در مورد آیه ۸ سوره انسان گوید: ضمیر در جمله «عَلَیٰ حُبِّهِ» به کلمه «طعام» برمی گردد و منظور از «حب طعام» اشتیاق و اشتهای زیاد 

به طعام است، به خاطر شدت احتیاج به آن، مؤید این معنا آیه شریفه «لَن تَنَالُوا البِرَّ حَتَّیٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آل عمران/۹۲) است ولی بعضی از مفسرین گفته اند: 

ضمیر به خدای سبحان برمی گردد و معنای آیه این است که طعام را به خاطر محبتی که به خدا دارند، به دیگران می خورانند، نه به خاطر ثوابی که خدا به ایشان بدهد.

فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا ﴿۱۱﴾

فولادوند: پس خدا [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت


وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا ﴿۱۲﴾

فولادوند: و به [پاس] آنکه صبر کردند بهشت و پرنیان پاداششان داد
تفسیر المیزان/ج۲۰/ص۲۰۲  لینک



ﻣﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺍﺛﺮ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ

ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺻﺤﯿﺤﻪ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﻟﺰﯾﺎﺭﺍﺕ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:

ﺇﻧّﮑُﻢ ﻟَﻮ ﺗَﻌﻠﻤُﻮﻥ ﻣَﺎﯾُﺪﺧَﻞ ﻋﻠَﯽ ﺃﻫﻞ ﺍﻟﺒﺤﺎﺭ ﻭ ﺳﮑّﺎﻥ ﺍﻟﺠﺒﺎﻝ ﻓﯽ ﺍﻟﻐﯿﺎﺽ ﻭﺍﻵﮐﺎﻡ ﻭ ﺃﻫﻞ ﺍﻟﺴّﻤﺎﺀ ﻣﻦ ﻗﺘﻠﻪ ﻟَﺒَﮑﯿﺘُﻢ ﻭﺍﻟﻠﻪ ﺣﺘّﯽ ﺗَﺰﻫَﻖَ ﺃﻧﻔﺴُﮑﻢ،»[۲]

«ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﮐﻨﯿﻦ ﮐﻮﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻞ ﻫﺎ ﻭ ﺗﭙﻪ ﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﻮﺩ، ﻭﺍﻟﻠﻪ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ. »

“ﺍﺯﻫﺎﻕ” ﺩﺭ ﮐﺘﺐ ﻟﻐﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻫﻼﮎ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻪ ﺷﺮﯾﻔﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ “ﺟﺎﺀ ﺍﻟﺤﻖ ﻭ ﺯﻫﻖ ﺍﻟﺒﺎﻃﻞ”؛

ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻓﻮﻕ، ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﻗﺎﻟﺐ ﺗﻬﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﺍﮔﺮ ﺍﺛﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﮐﻨﯿﻦ ﮐﻮﻫﻬﺎ ﮐﺮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﻣﯽ ﻣﺮﺩﯾﺪ. ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﺛﺮ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻣﯽ ﻣﺮﺩﯾﺪ؛ ﺧﻮﺩ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. ﮐﺎﻣﻞ ﺍﻟﺰﯾﺎﺭﺍﺕ:۷۳؛ ﺑﺤﺎﺭﺍﻷﻧﻮﺍﺭ: ۴۵/۲۱۹؛ ﻋﻮﺍﻟﻢ:۱۷/۴۵۵ /۱؛ ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ:۱/۱۲۱٫   لینک



امشبی را شه دین در حرمش مهمان است،
صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است...
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع...



پرسش
چرا باید برای امام حسین(ع) که در 1400 سال پیش شهید شده اند، این قدر عزاداری کرد؟ (لطفاً با بیان دلایل عقلانی، یا با روایات معتبر و یا با آیات قرآن توضیح دهید؟

پاسخ اجمالی:
حوادث گذشته ی هر جامعه ای، حامل تجربیات و درس های گران بهایی است که با زحمت بسیار و قیمت گزاف به دست آمده است و می تواند در سرنوشت و آینده ی آن جامعه تأثیر عظیمی داشته باشد. برای استفاده از این سرمایه ی با ارزش، باید این حوادث، همواره بازنگری، بازسازی و حفظ گردند. یکی از این سرمایه های بی نظیر واقعه ی کربلاست. در کلمات ائمه ی معصومین (ع) تأکید بسیاری بر زنده نگه داشتن واقعه ی خونین کربلا و شهادت امام حسین(ع) شده است که برای بهره برداری هر بیشتر نسل های بشر، از درس ها و عبرت های این واقعه ی عظیم می باشد.
از جهت دیگر، همه ی افراد، در مقابل کسانی که برای بیداری و بهبود زندگی آنان تلاش و جان فشانی کرده اند، وظیفه شکرگزاری (تشکر) دارند و مجالس عزاداری حسین بن علی (ع) به نوعی تشکر و قدردانی از رنج ها و مرارت هایی است که آن حضرت و یارانش در راه بیداری و بصیرت بشریت متحمل شدند.
علاوه بر این، مجالسی که به منظور تعظیم و بزرگداشت و عزاداری سالار شهیدان کربلا همه ساله در سراسر جهان برگزار می شود، دارای آثار و برکاتی همچون ایجاد وحدت بین صفوف پیروان آن حضرت، آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه (ع)، ایجاد پیوند قلبی با حجج الهی، اصلاح منکرات و ظلم های موجود در هر جامعه و ...می باشد که تعطیل شدن چنین مراسمی موجب محروم شدن از چنین مواهبی است.لینک





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد