نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

احادیث و ایات قرانی (۲۵ مهر ۹۴)

إِنَّ فِی خَلْقِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اِخْتِلاٰفِ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهٰارِ لَآیٰاتٍ لِأُولِی اَلْأَلْبٰابِ (190)
 اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّٰهَ قِیٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلىٰ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ رَبَّنٰا مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً سُبْحٰانَکَ فَقِنٰا عَذٰابَ اَلنّٰارِ (191)
 رَبَّنٰا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ اَلنّٰارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ مٰا لِلظّٰالِمِینَ مِنْ أَنْصٰارٍ (192)
 رَبَّنٰا إِنَّنٰا سَمِعْنٰا مُنٰادِیاً یُنٰادِی لِلْإِیمٰانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّٰا رَبَّنٰا فَاغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا وَ کَفِّرْ عَنّٰا سَیِّئٰاتِنٰا وَ تَوَفَّنٰا مَعَ اَلْأَبْرٰارِ (193)
 رَبَّنٰا وَ آتِنٰا مٰا وَعَدْتَنٰا عَلىٰ رُسُلِکَ وَ لاٰ تُخْزِنٰا یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ إِنَّکَ لاٰ تُخْلِفُ اَلْمِیعٰادَ (194)
 فَاسْتَجٰابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاٰ أُضِیعُ عَمَلَ عٰامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثىٰ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هٰاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیٰارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قٰاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئٰاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنّٰاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ ثَوٰاباً مِنْ عِنْدِ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ عِنْدَهُ حُسْنُ اَلثَّوٰابِ (195)
 مسلما در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی [قانع کننده ] است. (190) 
 همانان که خدا را[در همهء احوال ] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد می کنند، و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند[که:] پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده ای؛ منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار. (191) 
 پروردگارا، هر که را تو در آتش درآوری، یقینا رسوایش کرده ای، و برای ستمکاران یاورانی نیست. (192) 
 پروردگارا، ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا می خواند که: «به پروردگار خود ایمان آورید»، پس ایمان آوردیم. پروردگارا، گناهان ما را بیامرز، و بدیهای ما را بزدای و ما را در زمرهء نیکان بمیران. (193) 
 پروردگارا، و آنچه را که به وسیلهء فرستادگانت به ما وعده داده ای به ما عطا کن، و ما را روز رستاخیز رسوا مگردان، زیرا تو وعده ات را خلاف نمی کنی. (194) 
 پس، پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد[و فرمود که:] من عمل هیچ صاحب عملی از شما را، از مرد یا زن، که همه از یکدیگرید، تباه نمی کنم؛ پس، کسانی که هجرت کرده و از خانه های خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شده اند، بدیهایشان را از آنان می زدایم، و آنان را در باغهایی که از زیر[درختان ] آن نهرها روان است درمی آورم؛ [این ] پاداشی است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست. (195) 
سوره مبارکه آل عمران




السلام علیک یا بقیة الله....
شروع روز با سلام بر امام حسین علیه السلام و اصحابشان:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و همینطور صلوات خاصه امام مهربانی هامون
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی
 الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ
 و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید
 صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً 
مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما. 
صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکــ
 

اللهمّ إنّا نشکوا إلیک غیبةَ ولیّنا ، و کثرة عدوّنا و قِلّة عدَدِنا، اللهمّ إکشف هذه الغُمّة عن هذه الأمّة بحضوره، و عجّل لنا ظهوره…آمّین یارب العالمین.



شعر کم نظیر شهریار در مورد امام حسین علیه السلام


شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جائی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران ، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین 

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم "شهریار"

کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین



پیامبر گرامی اسلام (ص):
بهترین کارها در پیش خدا بعد از اداى واجبات خوشحال کردن مرد مسلمان است. 
أحبّ الأعمال إلى اللَّه بعد الفرائض إدخال السّرور على المسلم.(نهج الفصاحه سخنان گوهربار رسول اکرم حضرت محمد ص)
 صلوات



(اَلْحَمْدُللّه وَماشاءَاللّه وَلا قُوّة اِلاّ بِاللّه وصَلّى اللّه عَلى رَسُولِهِ، 

خُطَّالْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقلادَةِ عَلى جِیدِالفَتاةِ 

وَما اَوْلَهَنِى اِلى اَسْلافى اِشْتِیاقِ یَعْقُوبَ اِلى یُوسُفَ 

وَخَیَّرلى مَصْرَعاً اَنَا لاقِیِه کَاَنَّى بِاَوْصالِى تَتَقَطَّعها عُسْلان الْفَلَواتِ 

بَیْنَ النّواویس وَکَرْبَلا فَیَمْلا نَّ مِنِّى اَکْراشاً جوفاً وَاَجْرِبَة سُغْباً 

لامَحیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ رِضَااللّه رِضانا اَهْل البَیْتِ 

نَصْبِرُ عَلى بَلائِهِ وَیُوَفِّینا اُجُورَالصّابِرِینَ 

لَنْ تُشذَّ عَنْ رَسُولِاللّه لُحْمَتُهُ 

بَلْ هِىَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فى حظِیرَة الْقُدْسِ تُقَرُّبِهِمْ عَیْنُهُ 

وَیُنْجَزُبِهِمْ وَعْدُهُ اَلا وَمَنْ کانَ فینا باذِلاً مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِاللّه نَفْسَهُ 

فَلْیَرْحَل مَعَنا فَاِنَّى راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْشاءَاللّه ))



((سپاس براى خداست ، آنچه خدا بخواهد همان خواهد بود و هیچ نیرویى حکمفرما نیست مگر به اراده خداوند و درود خداوند بر فرستاده خویش .

مرگ بر انسانها لازم افتاده همانند اثر گردن بند که لازمه گردن دختران است و من به دیدار نیاکانم آنچنان اشتیاق دارم مانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف و براى من قتلگاهى معین گردیده است که در آنجا فرود خواهم آمد و گویا با چشم خود مى بینم که درندگان بیابانها (لشکریان کوفه ) در سرزمینى در میان نواویس و کربلا اعضاى مرا قطعه قطعه و شکمهاى گرسنه خود را سیر و انبانهاى خالى خود را پر مى کنند. از پیشامدى که با قلم قضا نوشته شده است ، چاره و مفرى نیست ، بر آنچه خدا راضى است ما نیز راضى و خشنودیم . در مقابل بلا و امتحان او صبر و استقامت مى ورزیم و اجر صبر کنندگان را بر ما عنایت خواهد نمود. در میان پیامبر و پاره هاى تن وى (فرزندانش ) هیچگاه جدایى نخواهد افتاد و در بهشت برین در کنار او خواهند بود؛ زیرا آنان وسیله خوشحالى و روشنى چشم پیامبر بوده و وعده او نیز (استقرار حکومت اللّه ) به وسیله آنان تحقق خواهد پذیرفت .

آگاه باشید که هریک از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقاى پروردگار نثار کند آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد ان شاءاللّه [تعالى ])).





خطبه امام حسین علیه السلام در مکه قبل از خروج به سمت کربلا

با توفیق حق تعالی روی فراز آخر خطبه تفکر نماییم یعنی َلا وَمَنْ کانَ فینا باذِلاً مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِاللّه نَفْسَهُ فَلْیَرْحَل مَعَنا فَاِنَّى راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْشاءَاللّه ))آگاه باشید که هریک از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقاى پروردگار نثار کند آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد ان شاءاللّه [تعالى ]))


فارسی :

سوره نساء آیه 147: 
اگر شما از لطف خدا شکر گزار باشید و به او ایمان آرید،خدا چه غرضی دارد که شما را عذاب کند؟

شعر :

اگر لطف رب را بدارید پاس بگویید او را ثنا و سپاس
خدا کی شما را نماید عذاب دگر بر چه علت نماید عقاب

English :

Why should Allah punish you if you are thankful and you are a believer?



« نقش بصیرت »
امام صادق سلام الله علیه :
العامِلُ عَلى غَیرِ بَصیرَةٍ کَالسّائِرِ عَلى غَیرِ الطَّریقِ، لا یَزیدُهُ سُرعَةُ السَّیرِ إلّا بُعداً؛
کسى که بدون بینشْ عمل کند، همچون کسى است که در بیراهه مى رود . چنین کسى، هر چه تندتر برود،[از راه] دورتر مى شود.
الکافی : ج ۱ ص ۴۳ ح ۱، فرهنگ‌نامه بصیرت ص 126





 وااااای که چقدر این شعر زیباست 
لطفا کامل بخونین اگه گریه کردی و دلت شکست التماس دعا



خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
ناگهان بیدار گردیدم زخواب/
از خجالت گشته بودم خیس آب/
دارم اربابی به این خوبی ولی/
می کنم در طاعت او تنبلی؟
من که قلبم جایگاه عشق اوست/
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟
من که گِریَم بهر او شام و پگاه/
پس به نامحرم چرا کردم نگاه
کپی-۱۴صلوات




به نام خدا
مبحث چهل و سوم از آیات مرتبط با روابط اجتماعی ما (انفاق)
نکوهش بخل و بخیل در قرآن

در سوره محمد نیز از کسانی که از انفاق در راه خدا بخل میورزند انتقاد شده است.

البته انفاق در راه خدا ،در قرآن همواره به مفهوم کمک به نیاز مندان نیست.بلکه هر نوع کمک(مالی،جانی و..)در راه خدا میباشد که درسوره محمد منظور مشارکت در جهاد با کفار است.

هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبْخَلُ وَمَن یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ 

وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ ﴿۳۸﴾

فولادوند: شما همان [مردمى] هستید که براى انفاق در راه خدا فرا خوانده شده ‏اید

پس برخى از شما بخل مى ‏ورزند و هر کس بخل ورزد تنها به زیان خود بخل ورزیده و [گرنه] خدا بى‏ نیاز است و شما نیازمندید و اگر روى برتابید [خدا] جاى شما را به مردمى غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود.

جمله «وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ» یعنى هر کس بخل بورزد در حقیقت خیر را از خودش بریده، چون اگر خدا از ایشان مالى طلب مى‏کند براى این نیست که از آن بهره‏مند شود، بلکه براى این است که خود صاحب مال بهره‏مند شود، چون در انفاق خیر دنیا و آخرت ایشان است پس اگر از انفاق خوددارى کنند از خیر خود مضایقه کرده‏اند. جمله «وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ» نیز به این معنا اشاره مى‏کند.

منبع: تفسیر المیزان.لینک




جهاد با نفس
امام علی(ع):
از مردم دنیا دو نفر پشت مرا شکست یکى مرد سخنور بدکردار و دیگر مرد نادان عابد که آن یکى به کمک زبان بر کارهاى زشت خود پرده می کشد و این دیگرى با عبادتش نادانى خویش را پنهان می کند، از دانشمندان گنهکار و عبادت کنندگان نادان بپرهیزید که هم اینان باعث گمراهى گمراهان می باشند. الخصال الممدوحه و المذمومه/باب الثانی/ح103



نکته

مرحوم کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی می فرمودند :

" جناب شیخ رجبعلی شاگردی داشت که بسیار حسینی بود ؛ و در بازار تهران حجره و تشکیلاتی بهم زده بود . او یا هر شب به مجلس می رفت و یا آنکه خود مجلس می گرفت . اما مشکل این بود که آنچنان نسبت به حلال و حرام اموالش اهمیت نشان نداده و گاهی هم به دیگران پول نزول می داد . زمانی که فوت کرد ، تشییع جنازه ی مفصلی برای وی برگزار شد . به گونه ای که بیشتر بازار به خاطر او تعطیل شد . من و جناب شیخ هم به تشییع جنازه وی رفتیم . در میانه ی راه ، شیخ به من فرمودند : داش احمد ، من با خود در این اندیشه بودم که مردی که اینچنین اهل روضه وگریه است ، حتماً مورد توجهات حضرت اباعبدالله علیه السلام قرار خواهد گرفت . به محض اینکه این فکر از ذهنم عبور کرد ، پرده های غیبی کنار رفت و حضرت سیدالشهداء جلوه ای عنایت کرده و فرمودند : فلانی ، تو چه خیال می کنی ؟ مگر من رئیس دزدها هستم ؟! و باز فرمودند : ما اهل بیت علیهم السلام ، اعمال را از انسان متقی قبول می کنیم . (۱) "

(۱) : سوره مائده آیه ۲۷ " اِنَّمَا یَتَقَبَّلُ الله مِن المُتَّقِین " 

کتاب : رند عالم سوز

مولف : مجید هوشنگی ( کاظمی )




ادامه روشهای مواجهه با ظلم

یکی از روشهای برخورد با ظلم وظالم،انتقام گرفتن و به نوعی جبران کردن آن است.

این روش مورد تایید قرآن هم بوده و آنرا یکی از نشانه های مومنین میداند.

خداوند در آیات 36 تا 39 سوره شوری این گونه میفرماید:

فَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ﴿۳۶﴾

مکارم: آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیا است، و آنچه نزد خدا است برای کسانی که ایمان آورده‏ اند و بر پروردگارشان توکل می‏کنند، بهتر و پایدارتر است.


وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ ﴿۳۷﴾

فولادوند: و کسانى که از گناهان بزرگ و زشتکاریها خود را به دور مى ‏دارند و چون به خشم درمى‏ آیند درمى ‏گذرند


وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿۳۸﴾

فولادوند: و کسانى که [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا کرده‏ اند و کارشان در میانشان مشورت است و از آنچه روزیشان داده‏ ایم انفاق مى‏ کنند


وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنتَصِرُونَ ﴿۳۹﴾

فولادوند: و کسانى که چون ستم بر ایشان رسد یارى مى ‏جویند [و به انتقام بر مى‏ خیزند]

مکارم: و آنها که هر گاه ستمی به آنها رسد (تسلیم ظلم نمی‏شوند) و یاری می‏طلبند.


مشابه همین معنا در ایه اخر سوره شعرا هم امده است:

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ﴿۲۲۷﴾


خرمشاهی: مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند و خداوند را بسیار یاد مى‏ کنند، و پس از آنکه ستم دیده‏ اند انتقامشان را گرفته‏ اند، و کسانى که ستم کرده‏ اند زودا که بدانند که به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد.لینک






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد