نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

احادیث و ایات قرانی (۲۱ مهر ۹۴)

سلام 

 نهج الفصاحه سخنان گوهربار رسول اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) 

 أجوع النّاس طالب العلم و اشبعهم الّذی لا یبتغیه.

از همه مردم گرسنه تر آن کس است که در پى دانش میرود و از همه مردم سیرتر آن کس است که طالب آن نیست.

 صلوات


جهاد با نفس

تفسیر زهد

رسول خدا از جبرئیل پرسید: اى جبرئیل تفسیر زهد چیست؟ گفت: اینکه دوست بدارد آن کس را که آفریننده اش را دوست دارد و دشمن بدارد آن کس را که آفریننده اش را دشمن مى دارد و از حلال دنیا بر خود تنگ بگیرد و به حرام آن توجهى نکند، زیرا حلال آن حساب دارد و حرامش موجب عقاب است. وسائل الشیعه/باب جهاد با نفس/ح50



رسول اللّه صلی الله علیه و آله : 


أیُّهَا النّاسُ ، عَلَیکُم بِحُبِّ أهلِ بَیتی ، عَلَیکُم بِحُبِّ حَمَلَةِ القُرآنِ ، عَلَیکُم بِحُبِّ عُلَمائِکُم ، لا تُبغِضوهُم ، ولا تَحسِدوهُم ، ولا تَطعَنوا فیهِم . ألا مَن أحَبَّهُم فَقَد أحَبَّنی ، ومَن أحَبَّنی فَقَد أحَبَّ اللّه َ ، ومَن أبغَضَهُم فَقَد أبغَضَنی ، ومَن أبغَضَنی فَقَد أبغَضَ اللّه َ ، ألا هَل بَلَّغتُ ؟ 



 رسول خدا صلی الله علیه و آله : 

 اى مردم، بر شما باد دوستى اهل بیتم ! بر شما باد دوستى حاملان قرآن! بر شما باد دوستى عالمانتان ! با آنان دشمنى مکنید ، بر آنان حسد مبرید و از آنان عیبجویى مکنید . هان ! هرکه آنان را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هرکه مرا دوست بدارد ، خدا را دوست داشته است . هرکه با آنان دشمنى کند ، با من دشمنى کرده است و هرکه با من دشمنى کند ، با خدا دشمنى کرده است . هان ! آیا [پیام حق را ]رساندم ؟ 

 تنبیه الغافلین : 553 / 898 عن امام على





به نام خدا 

مبحث سی و هشتم از آیات مرتبط با روابط اجتماعی (انفاق)

اهمیت انفاق و تاکید متعدد قرآن بر انفاق

سوره حدید و تغابن از سوره هایی اند که آیات زیادی راجع به انفاق و قرض الحسنه داشته و یکی از پیامهای اصلی سوره دعوت به انفاق و نکوهش بخل میباشد.

سوره تغابن

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنفِقُوا خَیْرًا لِّأَنفُسِکُمْ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَ?ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

بنابراین تا آنجا که در توان دارید تقواى الهى پیشه کنید، و گوش دهید و اطاعتنمائید، و انفاق کنید که براى شما بهتر است، و آنها که از بخل و حرص خویشتن مصونبمانند رستگار و پیروزند.(16)


نخست دستور به اجتناب از گناهان مى دهد (چرا که تقوا بیشتر ناظر به پرهیز از گناه است) و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنیدنى که مقدمه این اطاعت است و از میان طاعات بخصوص روى مساله انفاق که از مهمترین آزمایشهاى الهى است تکیه مى کند و سرانجام هم مى گوید سود تمام اینها عائد خود شما مى شود


در پایان آیه به عنوان تاکیدى بر مساله انفاق مى فرماید: و آنها که از بخل و حرص خویش مصون بمانند رستگار و پیروزند" (وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).


" شح" به معنى بخل توأم با حرص است، و مى دانیم این دو صفت رذیله از بزرگترین موانع رستگارى انسان، و بزرگترین سد راه انفاق و کارهاى خیر است، اگر انسان دست به دامن لطف الهى زند و با تمام وجودش از او تقاضا کند و در خودسازى و تهذیب نفس بکوشد و از این دو رذیله نجات یابد سعادت خود را تضمین کرده است


در بعضى از روایات از امام صادق ع آمده است:


من ادى الزکاة فقد وقى شح نفسه 


:" کسى که زکات را بپردازد از بخل و حرص رهایى یافته" ولى روشن است که این یکى از مصداقهاى زنده ترک بخل و حرص است، نه تمام مفهوم آن.

در حدیث دیگرى مى خوانیم که امام صادق ع از شب تا صبح طواف خانه خدا بجا مى آورد و پیوسته مى فرمود:


اللهم قنى شح نفسى 


:" خداوندا! مرا از حرص و بخل خودم نگاهدار" یکى از یارانش عرض مى کند: فدایت شوم، امشب نشنیدم غیر از این دعا، دعاى دیگرى کنى فرمود: چه چیز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالى که خداوند مى فرماید: وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ .


منبع تفسیر نمونه.لینک



انتخاب با خودت

تقدیر را رقم بزن

عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد

مواظب باشیم "حسین" دلمان به دست "یزید" نفس اماره،

تشنه لب شهید نشود!


السلام علیک یااباعبدالله الحسین (ع)




علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ،در موارد زیادی روایات شان نزول را صحیح و منطبق بر متن نمی داند.


از جمله در ذیل تفسیر آیات جنگ احد نیز مطالب مهمی نوشته که به نوعی پاسخ به کسانی است که تفسیر قرآن را فقط مبتنی بر روایات مجاز میدانند.

متن زیر از المیزان ارایه میگردد:

دخالت آراء شخصى راویان و تاءثیر اختلاف مذاهب درنقل روایات اسباب نزول


روایات وارده در داستان جنگ احد بسیار زیاد است، ولى در آنها از جهات بسیارى اختلاف شدیدى وجود دارد که چه بسا انسان را دچار سوءظن مى کند و بیشتر اختلاف در روایاتى است که درباره شاءن نزول بسیارى از آیات این داستان وارد شده که تقریبا شصت آیه مى شود آرى اینگونه روایات عجیب به نظر مى رسد و جاى هیچ شکى براى اهل تاءمل و دقت باقى نمى گذارد در اینکه حکم کند که : (مذاهب و عقائد مختلف در آن روایات دست اندازى کرده و هر مذهبى روح عقیدتى خود را در روایتى دمیده تا با زبان روایت حرف خود را زده باشد و خلاصه استفاده سیاسى کرده باشد) و همین امر باعث شد که ما از نقل آن روایات در این بحث روایتى خود دارى کنیم.


اهل بحث متوجه این نکته گردند که آنچه در روایات اسباب نزول آمده اگر نگوئیم همه اش حد اقل بیشترش نظریه شخصى راویان است به این معنا که راویان آن احادیث غالبا حوادث تاریخى را نقل مى کنند آنگاه یکى از آیات کریمه قرآن را که با آن حادثه مناسبتى دارد ضمیمه نقل خود مى سازند و مردم خیال مى کنند که آیه نامبرده اصلا در باره همان حادثه نازل شده و چه بسا همین عمل باعث شده که یک آیه قطعه قطعه شود و یا چند آیه که در یک سیاق قرار دارند تکه تکه گردند و هر تکه اش را داراى تنزیلى مستقل بپندارند و در باره چند آیه اى که پشت سر هم نازل شده بگویند: آن آیه اش در باره فلان حادثه و آیه دومش در باره آن حادثه دیگر و سومش در باره آن حادثه دیگر نازل شده است و در نتیجه نظم چنین آیاتى به هم خورده سیاقش به کلى از بین برود و این خود یکى از اسباب سستى و بى اعتبارى اینگونه روایات است.


اضافه کن بر این آنچه را که ما در اول این بحث تذکر دادیم و گفتیم : اختلاف مذاهب دینى هم در لحن این روایات تاءثیر گذاشته هر کسى آنها را به طرف مذهب خود سوق داده تا مذهب خویش را با آن توجیه و تایید کند.


علاوه بر اینکه جوهاى سیاسى و انگیزه هائى که در هر زمانى حاکم بوده اثرى جدى در حقایق و معارف داشته و نگذاشته که حقایق آنطور که بوده باقى بماند بلکه در هاله اى از ابهام و اخفایش کرده است بنابراین کسى که مى خواهد در مسائل تاریخى غور و دقت کند باید این عوامل که گفتیم در ضبط و نقل احادیث تاریخى دخالت داشته اند را از نظر دور ندارد که سخت در فهم حقایق مؤ ثر است (و تنها خدا هادى است ).لینک




دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند .چه مبار ک سحری بود و چه فرخنده شبی .ان شب قدر که این تازه براتم دادند.


دوستان گرامی امروز بزرگداشت روز حافظ بود.حافظ هم قران شناس بود وهم بلاغت شناس بنابراین اشاره به قران در شعر حافظ بسیار زیاد است.

چگونه محمد حافظ شد؟

محمد در نانوایی کار میکرد.در جوار دکان نانوایی مکتبی واقع شده بود که ایشان ساعاتی از اوقات فراغت خویش را در انجا به حفظ و یادگیری قران مشغول بود.ویک چهارم دستمزد خویش را به استاد میداد.ازطرفی در همسایگی انهاجوانی فصیح ومتکلم زندگی میکرد که شعر میگفت.ومردم شهر برای استماع اشعار وی به محله سرازیر میشدند.محمد با مشاهده وی شوق شاعری پیدا کرد تا جایی که جملات وعباراتی ناموزون رابه هم بسته برای دوستان میخواند اما مورد مضحکه واقع می شد.عاقبت از طعنه انان به تنگ امده وبا نا امیدی به استانه ((باباکوهی))التجا برد.وسه روز روزه گرفت وافطار نکرد.شب سوم در عالم رویا بزرگواری را در خواب مشاهده کرد.وبه وی گفت:ای حافظ برخیز که مراد تورا براوردیم.سپس محمد از خواب برخاست وروح وفکر خود را روشن یافت.وبا تخلص حافظ این غزل را نا خوداگاه به نظم کشید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد