نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

احادیث وایات قرانی (۱۸ مهر ۹۴)

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: 
اِنَّ مِن خَیرِ نِسَائَکُم اَلمُتَبَرَّجَةَ مِن زَوجِها الحصَانَ عَن غَیرِه ؛
بهترین زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند.
بحارالانوار، ج 103، ص 235
اخلاق و توصیه ها-همسران-خصوصیات(بایدها و نبایدها)-شوهر داری-حجاب، عفاف و پاکدامنی.


سلام دوستان من
نهج الفصاحه سخنان گوهربارنبی اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) أحبّ الأعمال إلى اللَّه الصّلاة لوقتها ثمّ برّ الوالدین ثمّ الجهاد فی سبیل اللَّه.
بهترین کارها در نزد خدا نماز بوقت است آنگاه نیکى با پدر و مادر آنگاه جنگ در راه خدا.
 صلوات



استاد حمید مغربی

آیت الله شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهه های پیاپی عزاداری هشدار داد و گفت: افراط در عزاداری‌ها به تفریط می‌انجامد. جامعه عرفا نمی‌تواند نسبت به این همه عزاداری پیاپی مراقبت داشته باشد و سرانجام به انکار مجموع عزاداری روی می‌آورد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شبیری زنجانی، این مرجع شیعیان در جمع تعدادی از روحانیون و طلبه‌های حوزه علمیه قم که در دفتر ایشان حضور داشتند، ترویج دهه‌های پیاپی عزاداری را زمینه ساز رویگردانی جامعه از عزای اهل بیت علیهم السلام دانست و گفت: همین طور پشت سر هم دهه درست کردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری‌ها به وجود می‌آید. افراط در عزاداری‌ها به تفریط می‌انجامد.

آیت الله شبیری با غیر شرعی خواندن هتک حرمت عزاداری ها، خاطر نشان کرد: حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداری‌ها نیست. اگر برپایی مجلسهای شادی در زمانی باشد که در عرف آن را هتک حرمت عزای اهل بیت – علیهم السلام- می‌دانند خلاف شرع است. البته این که چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند.

این مرجع تقلید افزود: قول ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت هتک هرمت هست یا نه، حجت نیست و جامعه مشخص می‌کند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود. اما متاسفانه عده‌ای امروزه با افراط در عزاداری‌ها زمینه هتک حرمت را فراهم می‌کنند و این افراد در این زمینه مسوولند. آیا واقعا کسی که مدعی محب اهل بیت – علیهم السلام- بودن است موظف به این کارهاست؟!

آیت الله شبیری زنجانی ادامه داد: امروزه برخی از منبری‌ها و مداح‌های بی تقوا حرفهای بی سند و مجلسهای بی سندی را ترویج می‌کنند و پس از ترویج آن در جامعه، عرف هرگونه مجلس شادی را در این ایام هتک حرمت می‌نامند. افراد هم شرعا موظفند هتک حرمت نکنند اما حتما ما باید موضوع را درست کنیم و بعد آن را تبلیغ کنیم تا باعث هتک شود؟





به نام خدا
مبحث سی و ششم از آیات مرتبط به روابط اجتماعی (انفاق)
اهمیت انفاق و تاکید متعدد قرآن به انفاق (بخش پنجم)
آیه 10 سوره حدید
وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا یَسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِینَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿۱۰﴾ 
فولادوند: و شما را چه شده که در راه خدا انفاق نمی کنید و [ حال آنکه ] میراث آسمانها و زمین به خدا تعلّق دارد؟ کسانی از شما که پیش از فتح [ مکّه ] انفاق و جهاد کرده اند ، [ با دیگران ] یکسان نیستند. آنان از [ حیث ] درجه بزرگتر از کسانی اند که بعداً به انفاق و جهاد پرداخته اند. و خداوند به هر کدام وعده نیکو داده است ، و خدا به آنچه می کنید آگاه است.
مکارم: چرا در راه خدا انفاق نکنید در حالی که میراث آسمانها و زمین همه از آن خداست ( و کسی چیزی را با خود نمی برد ) ! کسانی که قبل از پیروزی انفاق کردند و جنگیدند ( با کسانی که پس از پیروزی انفاق کردند ) یکسان نیستند آنها بلندمقامتر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند و خداوند به هر دو وعده نیک داده و خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است.

از این آیه استفاده می شود که در انفاق در راه خدا هر قدر بیشتر عجله شود، نزد خدا محبوبتر و منزلت واجرش بیشتر است.
خداوند شما را خلیفه مال خود قرار داده ، پس دیگر چه انگیزه ای برای بخل و خساست و عدم انفاق شما وجود دارد؟لینک مطلب.




آیت الله بهجت:
هر کدام از اهل ایمان در رابطه با آنچه می داند، اگر چه یک کلمه باشد، باید معلم دیگران باشد، یعنی به اهلش برساند و تبلیغ کند و از نا اهل احتراز و کتمان نماید، و نسبت به کلمه ای که نمی داند مُتَعَلِّم باشد.


وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَاِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا ︿۷۲︾

[و کسانی‏اند که گواهی دروغ نمی‏دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگواری می‏گذرند.]

1) امام جعفر صادق علیه السلام در مورد آیه «وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ» فرموده است: منظور غناء است.#1#

2) ابو ایوب خزاز روایت می کند که در مدینه اقامت کردیم و نزد امام جعفر صادق علیه السلام رفتیم و ایشان به ما فرمودند: نزد چه کسی اقامت گزیده اید؟ جواب دادیم: نزد فلان کس، سردسته آواز خوان ها. ایشان فرمودند: «بزرگوار باشید». ما ندانستیم که منظور آن حضرت چیست و گمان کردیم که منظور آن حضرت این است که به او تفضل کنیم. دوباره نزد ایشان بازگشتیم و عرض کردیم: متوجه نشدیم که منظور شما از «بزرگوار باشید» چیست؟ ایشان فرمودند: آیا این آیه خداوند عز و جل را نشنیده اید که می گوید: «وَاِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا#2#»

1 - کافی، ج 6، ص 431، ح 6
2 - کافی، ج 6، ص 432، ح 9



1- ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺪﻫﺎ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻯ ﺑﺎﻃﻞ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﻳﻢ. «ﺍﻡ ﺣﺴﺒﺘﻢ» 2- ﺍﻳﻤﺎﻥِ ﻗﻠﺒﻰ ﻛﺎﻓﻰ ﻧﻴﺴﺖ، ﺗﻠﺎﺵ ﻭ ﻋﻤﻞ ﻧﻴﺰ ﻟﺎﺯﻡ ﺍﺳﺖ. ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎ ﺩﻫﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ. «ﺍﻡ ﺣﺴﺒﺘﻢ ﺍﻥ ﺗﺪﺧﻠﻮﺍ ﺍﻟﺠﻨﺔ ﻭ ﻟﻤﺎ ﻳﻌﻠﻢ... » 3- ﻛﻠﻴﺪ ﺑﻬﺸﺖ، ﺻﺒﺮ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﺍﺳﺖ. ﺻﺒﺮ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺼﻴﺒﺖ، ﻣﻌﺼﻴﺖ ﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﻯ ﺟﻬﺎﺩ ﺍﻛﺒﺮ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﺍﺻﻐﺮ. «ﻭ ﻳﻌﻠﻢ ﺍﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ» 4- ﺻﺒﺮ ﻭ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ، ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺟﻬﺎﺩ ﻟﺎﺯﻡ ﺍﺳﺖ. ﺯﻳﺮﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻯ ﺁﻥ ﻭ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ، ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﻯ ﺍﺳﺖ. «ﺟﺎﻫﺪﻭﺍ ﻣﻨﻜﻢ ﻭ ﻳﻌﻠﻢ ﺍﻟﺼﺎﺑﺮﻳﻦ» 
-تفسیر نور

2- ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﻣﺮﮒِ ﺍﻧﺒﻴﺎﻯ ﻗﺒﻞ، ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ؟! «ﻗﺪ ﺧﻠﺖ ﻣﻦ ﻗﺒﻠﻪ ﺍﻟﺮﺳﻞ... » 3- ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻯ ﺍﺳﻠﺎﻣﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻨﺎﻥ ﺗﺸﻜّﻞ ﻭ ﺍﻧﺴﺠﺎﻣﻰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺣﺘّﻰ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﻫﺒﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺿﺮﺑﻪ ﺍﻯ ﻧﺰﻧﺪ. «ﺃﻓﺎِﻥ ﻣﺎﺕ ﺍﻭ ﻗﺘﻞ ﺍﻧﻘﻠﺒﺘﻢ ﻋﻠﻰ ﺍﻋﻘﺎﺑﻜﻢ» 4- ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻧﻴﺰ ﺗﺎﺑﻊ ﺳﻨّﺖ ﻫﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺣﻴﺎﺕ ﺍﺳﺖ. «ﺃﻓﺎِﻥ ﻣﺎﺕ ﺍﻭ ﻗﺘﻞ» 5 - ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﺷﺎﻳﻌﻪ، ﺍﺯ ﺣﺮﺑﻪ ﻫﺎﻯ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺳﺖ. «ﻣﺎﺕ ﺍﻭ ﻗﺘﻞ» (ﺑﺎ ﺗﻮﺟّﻪ ﺑﻪ ﺷﺄﻥ ﻧﺰﻭﻝ) 6- ﻋﻤﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ. «ﺍﻓﺎِﻥ ﻣﺎﺕ ﺍﻭ ﻗﺘﻞ ﺍﻧﻘﻠﺒﺘﻢ» 7- ﻓﺮﺩﭘﺮﺳﺘﻰ ﻣﻤﻨﻮﻉ. ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ، ﺁﻣﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﭘﻴﻤﻮﺩﻥ ﺧﻂ ﺍﻟﻬﻰ ﺿﺮﺑﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﻛﻨﺪ. «ﺃﻓﺎِﻥ ﻣﺎﺕ ﺍﻭ ﻗﺘﻞ» 8 - ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺳﺎﺯﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻠﺮﺯﺍﻧﺪ. «ﺃﻓﺎِﻥ ﻣﺎﺕ ﺍﻭ ﻗﺘﻞ» 9- ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﺧﻂ ﺍﻧﺒﻴﺎ، ﺳﻘﻮﻁ ﻭ ﻋﻘﺐ ﮔﺮﺩ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻧﻘﻠﺒﺘﻢ ﻋﻠﻰ ﺍﻋﻘﺎﺑﻜﻢ» 10- ﻛﻔﺮ ﻣﺮﺩﻡ، ﺿﺮﺭﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ. «ﻓﻠﻦ ﻳﻀﺮّﺍﻟﻠّﻪ» 11- ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺣﻖ، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﺷﻜﺮ ﻋﻤﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ. «ﺳﻴﺠﺰﻯ ﺍﻟﻠّﻪ ﺍﻟﺸﺎﻛﺮﻳﻦ» 
-تفسیر نور





ماءمون رقّى - که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حکایت نماید: 
 در منزل آن حضرت بودم ، که شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام کرد و پس از آن که نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت : 
 یاابن رسول اللّه ! شما بیش از حدّ عطوفت و مهربانى دارید، شما اهل بیت امامت و ولایت هستید، چه چیز مانع شده است که قیام نمى کنید و حقّ خود را از غاصبین و ظالمین باز پس نمى گیرید، با این که بیش از یک صد هزار شمشیر زن آماده جهاد و فداکارى در رکاب شما هستند؟! 
 امام صادق علیه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به یکى از پیش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش کن . همین که آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه کشید، امام علیه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخیز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشین . 
 سهل خراسانى گفت : اى سرور و مولایم ! مرا در آتش ، عذاب مگردان ، و مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار بده ، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خویش قرار دهد. 
 در همین لحظات شخص دیگرى به نام هارون مکّى - در حالى که کفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام کرد. حضرت امام صادق سلام اللّه علیه ، پس از جواب سلام ، به او فرمود: اى هارون ! کفش هایت را زمین بگذار و حرکت کن برو درون تنور آتش و بنشین . 
 هارون مکّى کفش هاى خود را بر زمین نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى ، داخل تنور رفت و در میان شعله هاى آتش نشست . 
 آن گاه امام علیه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاکره و صحبت شد و پیرامون وضعیّت فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و دیگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن که مدّت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است . 
 پس از گذشت ساعتى ، حضرت فرمود: اى سهل ! بلند شو، برو ببین در تنور چه خبر است . 
 همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است ، پس از آن امام علیه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بیا؛ و هارون هم از تنور بیرون آمد. 
 بعد از آن ، حضرت خطاب به سهل خراسانى کرد و اظهار داشت : در خراسان شما چند نفر مخلص مانند این شخص - هارون که مطیع ما مى باشد - پیدا مى شود؟ 
 سهل پاسخ داد: هیچ ، نه به خدا سوگند! حتّى یک نفر هم این چنین وجود ندارد. 
 امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: اى سهل ! ما خود مى دانیم که در چه زمانى خروج و قیام نمائیم ؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، که حدّاقلّ پنج نفر هم دست ، مطیع و مخلص ما یافت شوند، در ضمن بدان که ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستیم .(1) 
 
 
 1-بحارالا نوار: ج 47، ص 123، ح 176، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب .






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد