نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

احادیث و ایات قرانی (۱۰ مهر ۹۴)

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد.


یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام داده‌ای.


یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.


یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.


یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند.


یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.


یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.


یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند.


یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که: خواستن توانستن است.


یک فرد خوشبین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات بشکنه.


سپس فرد بیسوادی که از آنجا می گذشت دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد.



آسمان هرکس به اندازه ی روشنی و تاری قلب او، روشن یا تار است. مارک تواین

 


بهترین راه برای درک هر چیز ، تجربه‌ کردن آن است.چون با حدس و گمان هیچوقت دانا نخواهی شد. مارک تواین



در غدیر در گذر آن برکه آب و در کنار آن نخلهای تک افتاده و تنها و سنگهای خاره حماسه ای رخ داد وحقیقتی بوجود آمد که جهان در مقابلش تعظیم کرد غدیر یعنی عظمت و جلال یعنی بزرگی و شکوه وغدیر یعنی حماسه محمد(ص)همان خورشید رخشنده بر جهاز شتران بالا رفت صحرای وسیع در مقابلش دامن کشیده بود و شادی عجیبی در این سیاهی و سپیدی منعکس میشد صدایش بلند شد ای گروه مسلمانان تاکنون سه بار جبریل امین بر من نازل شده و مرا امر به ابلاغ رسالتم کرده اما چون میدانستم که منافق بسیار و مؤمن واقعی کمیاب است امتناع کردم سپس با قدرت بی نظیر کمربند علی را گرفت و اورا بر فراز سر بلند کرد آن چنانکه سپیدی زیر بغل او نمایان شد آنگاه منشورآسمانی خلافت را فرا خواند : من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله این عید و این حماسه واین انتخاب و این منشور بر شیعیان جهان مبارک باد . !!!



الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 


سپاس خدای را که قرار داد ما را از متمسکان به ولایت امیر المؤمنین علیه السلام و پیشوایان و امامان که بر آنان درود باد!


إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِوَکِیلٍ


بی تردید، مصحف هدایت را برای مردمان در پرتو حکمت و مشیت الاهی بر تو نازل نمودیم، هرکه آن را دریابد، به سود خویش در مسیر هدایت قرار گرفته است، و هرکه آن را درنیابد، فقط به زیان خویش در گمراهی قرار گرفته است، بدین منوال، تو مسؤول و متولی اعمال و رفتار آن ها نیستی!


حضرت علی (علیه السلام ) فرمودند:

* زندگی کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است..

تا میتازی با تو میتازند.

زمین که خوردی، آنهایی که جلوتر بودند.. هرگز برای تو به عقب باز نمیگردند.

و آنهایی که عقب بودند، به داغ روزهایی که میتاختی تورا لگد مال خواهند کرد!

* در عجبم از مردمی که بدنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند 

و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند...



بنام خدا 


و با تبریک سالگرد عید غدیر ؛ تفاسیر مفسران در آیه 3 سوره مائده که مشهور است در روز 18 ذیحجه و در محل غدیر خم پس از بازگشت پیامبر از حجه الوداع نازل شده،را مرور می کنیم:


الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا


امروز کسانى که کافر شده‏ اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیده‏ اند پس از ایشان مترسید و از من بترسید امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت‏ خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم


علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مطالب مشروحی در ذیل این آیه آورده که خلاصه انرا ذکر می کنم:


1-پس با نادرست بودن این سه احتمال که کلمه (یوم ) به معناى دوره و ایام باشد نه یک روز خاصى، و خلاصه وقتى نتوانستیم بگوئیم مراد از روز دوره پیدایش دعوت اسلامى ، و یا دوره بعد از فتح مکه ، و یا قطعه زمان بین نزول سوره برائت و رحلت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) است .(تفصیل مطلب در تفسیر المیزان موجود است)


لا جرم و بناچار باید بگوئیم مراد از این کلمه الیوم یک روز معینى است ، روزى است که خود این آیه در آن روز نازل شده ، 


2-این را هم مى دانیم که کفار آرزوى سرنوشت بد براى مسلمانان در سر نمى پروریدند، مگر به خاطر دین آنان و سینه هایشان تنگى نمى کرد، و دلهایشان غش نمى کرد مگر به خاطر همینکه دین آنان و عزت و شرف ایشان را از بین مى برد و آزادى ایشان را در انجام آنچه هوا و هوسشان اقتضاء مى کرد و نفوسشان بدان عادت داشته سلب مى کرد، و به شهوترانیهاى بى قید و شرطشان خاتمه مى داد.


بنابراین آنچه در نظر کفار مورد نفرت و انزجار بود دین مسلمانان بود نه خود آنان ، با اهل دین ، هیچ غرضى و عداوتى نداشتند، مگر از جهت دین حق آنان ، آنها نمى خواستند مسلمانان از بین بروند، و چنین مردمى در د نیا نباشند، بلکه مى خواستند نور خدا را خاموش سازند، و ارکان شرک را که در حال تزلزل قرار گرفته و داشت فرو مى ریخت تحکیم ببخشند، و مؤ منین را همانطور که د ر جمله : (لو یردونکم کفارا...) گذشت به کفر قبلى خود بر گردانند، همچنانکه در آیه زیر به این حقیقت تصریح نموده ، مى فرماید: (یریدون لیطفوا نور اللّه بافواههم و اللّه متم نوره و لوکره المشرکون )، و نیز مى فرماید: (فادعوا اللّه مخلصین له الدین ، و لوکره الکافرون ).


و به همین جهت کفار هیچ همى به جز قطع این شجره طیبه و ریشه کن ساختن آن نداشتند، آنها تنها هدفشان این بود که از راه تفتین مؤ منین و راه دادن نفاق و تفرقه در بین جماعت آنان و گسترش شبه و خرافات در بین آنان ، و سر انجام افساد دین آنان ، این بنیان رفیع را سرنگون سازند.


3-آخرین امید کافران براى محو دین اسلام ، به مرگ پیامبر (ص) بسته شده بود.



یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ


ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‌دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند.


إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ


کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.




اعلام علی به عنوان بزرگ‌ترین شخصیتی که شایستگی رهبری امت را دارد، وحدتی را که در جامعه بدوی و قبایلی عرب به دست آمده است، و تنها ضامن بقای این امت جوان است، متزلزل خواهد نمود. از سوی دیگر، اگر محمد درباره علی سکوت کند، حقیقتی را فدای مصلحتی ،‌نکرده است؟



بعد داستان غدیر است؛ که پیغمبر، در حالی که دارد برمی‌گردد، یکی‌یکی اصحاب و یارانش را از زیر نظر می‌گذراند و ارزیابی می‌کند، که فردا دور چه کسانی جمع خواهند شد: عثمان اینطور است، ابوبکر آنطور است، سعدبن ابی وقاص اینطور است، عبدالرحمن آنطور است… تا به علی می‌رسد: «در این میان، علی برجستگی خاصی دارد.» (همین‌جا است که حمله کرده‌اند که: علی را آخر آورده است! خوب، جنس‌های بنجل را اول می‌آورند!)


«وی تنها صحابی نامی محمد است که با جاهلیت پیوندی نداشته است؛ نسلی است که با اسلام آغاز شده و روحش در انقلاب محمد شکل گرفته است. ویژگی تربیتی دیگر وی آن است که دست مهربان فقر او را از خانه خویش، در آن دوره سنی که نخستین ابعاد روح و فکر انسان ساخته می‌شود، به خانه محمد می‌برد، و تصادفی بزرگ، کودک را با داشتن پدر، به دست عموزاده می‌سپارد.» (در آن موقع خیلی غیرعادی بود، که بابایش زنده و مشهور و متشخص باشد، و بچه‌اش را به دست پسرعمو بسپرد!)، «تا روح شگفت مردی که باید نمونه یک انسان ایده‌آل گردد، در مدرسه‌ای پرورش یابد که در آن محمد آموزگار است و کتاب قرآن. از هم آغاز با نخستین پیامی که می‌رسد آشنا گردد و بر لوح ساده کودک خطی از جاهلیت نقش نپذیرد.»


«مرد شمشیر، سخن و سیاست؛ احساسی به رقت یک عارف و اندیشه‌ای به استحکام یک حکیم دارد. در تقوا و عدل چندان شدید است که او را در جمع یاران تحمل‌ناپذیر ساخته است. آشنایی دقیق و شاملش با قرآن قولی است که جملگی بر آنند.» (پیغمبر، در بازگشت از حجةالوداع، دارد در ذهنش در مقایسه با یاران دیگرش، که فردا روی کار می‌آیند، تخیل می‌کند). «شرایط خاص زندگی خصوصی‌اش، زندگی اجتماعی و سیاسی‌اش و پیوندش با پیغمبر و به ویژه سرنوشت روح و اندیشه‌اش همه عواملی است که او را با روح حقیقی اسلام، معنای عمیقی که در زیر احکام و عقاید و شعائر یک دین نهفته است و غالباً از چشم‌های ظاهربین پنهان می‌ماند، از نزدیک آشنا کرده است؛ احساسش و بینشش با آن عجین شده است. وی یک وجدان اسلامی دارد و این، جز اعتقاد به اسلام است.»


«در طول بیست و سه سالی که محمد نهضت خویش را در دو صحنه روح و جامعه آغاز کرده است، علی همواره درخشیده است؛ همواره در آغوش خطرها زیسته است و یکبار نلغزیده است؛ یک بار کمترین ضعفی از خود نشان نداده است. آنچه در علی سخت ارجمند است، روح چندبعدی او است، روحی که در همه ابعاد گوناگون حتی ناهمانند قهرمان است: قهرمان اندیشیدن و جنگیدن و عشق ورزیدن، مرد محراب و مردم، مرد تنهایی و سیاست، دشمن خطرناک همه پستی‌هایی که انسانیت همواره از آن رنج می‌برد، مجسمه همه آرزوهایی که انسانیت همواره در دل می‌پرورد.»

«اما پیدا است که در اجتماعی که بیش از ده سال با جاهلیت بدوی و قبایلی فاصله ندارد، روحی اینچنین تا کجا تنها است، غریب است و مجهول! این یک داستان غم‌انگیز تاریخ است و سرگذشت علی و یارانش غم‌انگیزترین آن. چه، هرگز فاصله مردی با جامعه‌اش تا این همه نبوده است». «بیشک پیغمبر به شدت به علی می‌اندیشید. قرائن بسیاری در حیاتش نشان می‌دهد که در علی به چشمی خاص می‌نگرد؛ اما از سویی می‌داند که رجال قوم هرگز به این جوان سی و اند ساله‌ای، که جز محمد در جامعه پناهی و جز جانبازی‌هایش در اسلام سرمایه‌ای ندارد، میدان نخواهند داد و رهبری او را به سادگی تحمل نخواهند کرد.»

«قویترین جناح سیاسی اسلام، جناح ابوبکر است. عمر، ابوعبیده، سعدبن ابی وقاص، عثمان، طلحه و زبیر از عناصر اصلی این باندند.» (که همگی پس از ابوبکر و به سفارش او با هم مسلمان شدند، و همین‌ها کسانی هستند که سی و پنج سال بعد در شورا هستند! خیلی عجیب است!).


«مسئولیت پیغمبر اکنون سخت خطیر و حساس است. اعلام علی به عنوان بزرگ‌ترین شخصیتی که شایستگی رهبری امت را دارد، وحدتی را که در جامعه بدوی و قبایلی عرب به دست آمده است، و تنها ضامن بقای این امت جوان است، متزلزل خواهد نمود. از سوی دیگر، اگر محمد درباره علی سکوت کند، حقیقتی را فدای مصلحتی نکرده است؟ ضعف اجتماعی علی مگر نه معلول قدرت دینی او است؟ مگر تنهایی سیاسی او جز به خاطر خشونت و قاطعیتی است که در راه محمد نشان داده است؟ مگر شمشیر پرآوازه وی که هر طایفه‌ای را داغدار کرده است جز به فرمان محمد و برای خدا فرود می‌آمده است؟ کینه‌هایی که از او در دلها هست، مگر به گفته پیغمبر، که چند روز پیش در مکه گفت، جز به خاطر خشونتی است که در ذات خدا و در راه خدا نشان می‌دهد؟»


«سکوت محمد درباره علی او را در تاریخ بی‌دفاع خواهد گذاشت. شرایط سیاسی جامعه و ترکیب اجتماعی و طبقاتی و اشرافی آن و دسته‌بندی‌های مصل

حتی چنان است که بی‌شک علی را نه تنها محروم خواهند ساخت، بلکه سیمای او را در اسلام مسخ خواهند کرد. او را در تاریخ چنان بدنام خواهند نمود که پاک‌ترین مسلمانان برای تقرب به خدا و محمد بدو لعن فرستند. مگر با این همه چنین نشد؟ آیا محمد از علی که جز او مدافعی ندارد، دفاع نخواهد کرد؟ آیا با سکوت خویش او را به دست تاریخ بیرحم پایمال نخواهد ساخت؟»


«ده میل از مکه دور شده‌اند. پیغمبر تصمیم خویش را گرفت. اینجا غدیر خم است.»


علی شریعتی، برخی ویژگی‌های شخصیت پیامبر، م.آ. 28، صص 119-116


پیامبر اکرم ﷺ:

ای عمار! اگر تمام مردم دنیا به راهی می روند و علی تنها از راه دیگری می رود، پس تو به راهی برو که علی می رود و مردم را رها کن!


مولوی شعری داره که : 

لطف حق باتو مدارا ها کند/ چون که از حد بگذرد رسوا کند 

خداوندهمواره عذابهارابه تاخیر می اندازد تا بنده توبه کند واگر نکرد زمانی اورا مبتلی میکند که انتظارش را نداشته بنا بر این سریع الحساب یا سریع العقاب بودن خدا با حلمش منافات ندارند 

پس او خدائی میکند 

وظیفه مابندگیست


فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ


(آری،) هنگامی که (اندرزها سودی نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز (از نعمتها) را به روی آنها گشودیم؛ تا (کاملا) ً خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛ (و درهای امید به روی آنها بسته شد).


یه روز یه کلاغه بال میزد ومیپرید که دید زنی چند تا تکه گوشت گذاشته روآتش کباب کنه وبده به بچه هاش .

کلاغه ارتفاعشو کم کرد تا رسید به گوشته نوک زد برش داشت غافل از اینکه یک تکه آتش چسبیده زیر گوشته .

رفت تا رسید به لانه اش وگوشته رو گذاشت تا بچه هاش بخورند

اما همون تکه آتشه لونه شو به آتش کشید وجوجه اش ولانه با هم سوختند .

آمد بیرون وغار غار راه انداخت که خدا 

میگن صبر کوچک تو ۴۰ساله چرا منو به این زودی گرفتی ؟ عاقلی که صدای اونو شنید گفت:

این سزای کشک دزدیای ۴۰ سال پیشته  مال این جرم مونده تا ۴۰سال بعد ادا بشه .


نظر عبدالفتاح عبد المقصود در مورد امیرالمومنین علی ع :


نه آنان که خدایش خواندند، به بندگی اش نشستند !

نه آنان که امامش دانستند، اطاعتش کردند !


جلد ۷ - نظام برابری


به نام خدا

مبحث بیست و نهم از آیات مرتبط با روابط اجتماعی ما (انفاق)

نکوهش از اطعام نکردن مساکین و تشویق نکردن دیگران به این کار(بخش سوم)

در سوره مدثر خدا یکی از دلایل جهنمی شدن را اطعام نکردن مساکین ،بیان نموده است.


چه چیز شما را در آتش [سقر] درآورد (۴۲)مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿۴۲﴾


گویند از نمازگزاران نبودیم (۴۳)قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿۴۳﴾


و بینوایان را غذا نمى‏ دادیم (۴۴)وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿۴۴﴾


سوره الرعد


وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ [27] کافران مى‌گویند: چرا از جانب پروردگارش معجزه‌اى بر او نازل نمى‌شود؟ بگو: خدا هر که را بخواهد گمراه مى‌کند. و هر که را به درگاه او روى کند، هدایت مى‌کند: (27)


سوره النحل


وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [93] اگر خدا مى‌خواست، همه شما را یک امت کرده بود، ولى هر که را بخواهد گمراه مى‌سازد و هر که را بخواهد هدایت مى‌کند و از هر کارى که مى‌کنید بازخواست مى‌شوید. (93)


سوره فاطر


أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ [8] آیا آن که کردار بدش در نظرش آراسته شده، چنانکه نیکویش پنداشت، همانند کسى است که چنین نیست؟ پس خدا هر که را خواهد گمراه مى‌کند و هر که را خواهد هدایت مى‌کند. نباید که جان تو به خاطر آنها دچار اندوه شود. زیرا خدا به کارهایى که مى‌کنند آگاه است. (8)


نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا شنبه 11 مهر 1394 ساعت 21:43 http://www.smics.org/links

افزایش بازدید سایت بصورت کاملا رایگان
ثبت لینک رایگان در سایت دارای رنک 5 گوگل و دارای چندین هزار بازدید روزانه
جهت ثبت لینک خودتون برای افزایش بازدید و افزایش رنک گوگل خودتون به آدرس زیر مراجعه کنید
http://www.smics.org/links

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد