نسیم

نسیم

نسیم
نسیم

نسیم

نسیم

تفسیر آیات ۱۲۱-۱۲۹سوره آل عمران

به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 121 سوره آل عمران (آیاتی در خصوص جنگ احد)

وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿١٢١﴾

ای پیامبر بیاد آر زمانی را که سحرگاه از خانه خود به جهت صف آرائی مؤمنان برای جنگ بیرون آمدی و خدا به همه گفتار و کردار تو شنوا و دانا بود.


تفسیر

سیاق آیه خطاب و عتاب است و اظهار تأسف از جریانی که ظاهر شد و مؤمنین سستی و خلل در عزم جنگ نمودند و این امر در جنگ احد واقع شد و خطاب وعتاب علیه مؤمنان است و برای شرمنده نمودن آنها سرزنش را متوجه پیامبر(ص ) نموده و خدا نسبت به اقوال شما شنوا و نسبت به باطن شما آگاه است ، در تفسیر مجمع البیان از امام صادق (ع ) نقل شده است که لشکر قریش به محل احد نزدیک می شدند و رسول خدا(ص ) اصحاب خود را که هفتصد نفربودند بیاراست و عبدالله بن جبیر را به سر کردگی 50 نفر تیر انداز مأمورحفاظت از دره کرد و آنان را بر دهانه دره گماشت و تأکید فرمود که مراقب باشندتا مبادا کمین گیران دشمن از آنجا بر سپاه اسلام بتازند و به آنان فرمود:اگر دیدیدلشکر دشمن را شکست دادیم ، حتی اگر آنها را تا مکه تعقیب کردیم ، مبادا شمااز این محل تکان بخورید و اگر دیدید دشمن ما را شکست داد و تاداخل مدینه تعقیبمان کرد، باز از جای خود تکان نخورید و همچنان دره را در دست داشته باشید و در لشکر قریش ابوسفیان خالدبن ولید را با دویست سواره در کمین گمارد و گفت : هر وقت دیدید که ما با لشکر محمد در هم آمیختیم ،شما از این دره حمله کنید،تادر پشت سر آنان قرار بگیرید.رسولخدا(ص )اصحاب خود را آماده نبرد ساخته ،پرچم جنگ را به دست امیرالمؤمنین علی (ع ) داد و انصار بر مشرکین قریش حمله ور شدند که قریش به وضع قبیحی شکست خورد،اصحاب رسول خدا(ص )به تعقیبشان پرداختند،خالدبن ولید با 200 نفر سواره راه دره را در پیش گرفت تا از آنجا به سپاه اسلام حمله ور شود، لیکن به عبدالله بن جبیر و افرادش برخورد و عبدالله نفرات او راتیر باران کرد، خالد ناگزیر برگشت ، ازسوی دیگر نفرات عبدالله بن جبیراصحاب رسول خدا(ص ) رادیدند که مشغول غارت اموال دشمنند، پس به عبدالله بن جبیر گفتند:یاران همه به غنیمت رسیدند و چیزی عاید ما نشد،عبدالله گفت :از خدا بترسید که رسول خدا(ص ) به ما دستور داد از جای خودتکان نخوریم ، ولی افرادش قبول نکرده و یکی یکی سنگر را خالی نمودند وعبدالله با دوازده نفر باقی ماند، و پرچم قریش طلحه بن ابی طلحه عبدی از افرادبنی عبدالدار بود که به دست علی (ع ) به قتل رسید و پرچم را ابوسعید بن طلحه به دست گرفت که او نیز به دست علی (ع ) به قتل رسید و پرچم به زمین افتاد،اینجا بود که مسافح بن ابی طلحه آن را بدست گرفت و او نیز بدست آن جناب به قتل رسید ،تا آنکه نه نفر از بنی عبدالدار کشته شدند و لوای این قبیله به دست یکی از بردگان ایشان (به نام صواب )افتاد،علی (ع ) دست راست او را قطع کرد وچون پرچم را به دست چپ گرفت ،حضرت دست چپ او را نیز قطع کرد،دراینجا پرچم را به سینه چسبانید و رو به ابوسفیان کرد و گفت :آیا نان و نمک بنی عبدالدار را تلافی کردم ؟ درهمین لحظه علی (ع ) ضربتی بر سر او وارد نمود که کشته شد و لوای قریش به زمین افتاد.عمره دختر علقمه کنانیه آن را برداشت ، در همین موقع بود که خالدبن ولید ازکوه به طرف عبدالله بن جبیر سرازیر شد و یاران او فرار کردند و او با عده کمی پایمردی کرد تا همه در همان دره کشته شدند، آنگاه خالد از پشت سر به مسلمین حمله کرد و قریش در حال فرار لوای خود را برافراشته دیدند،پس دورآن جمع شدند و اصحاب رسول خدا(ص )پا به فرار گذاشتند و شکستی عظیم خوردند،پس زمانی که پیامبر(ص ) آنها را در حال فرار دید،کلاه خود را از سربرداشت و فرمود:من رسول خداهستم ،از خدا و رسول او به کجا فرار می کنید؟دراین هنگام هند دختر عتبه وسط لشکر بود و میل و سرمه دانی در دست داشت ،هرگاه مردی از قریش را در حال فرار می دید، میل و سرمه دان را به او می داد ومی گفت : بیا سرمه بکش ،تو مرد نیستی و به این صورت آنها را تشجیع می نمود.حمزه بن عبدالمطلب مرتب بر لشکر حمله می برد و دشمن را یارای مقابله بااو نبود، دراین بین هند همسر ابوسفیان به مردی بنام (وحشی )قول داده بود که اگر محمد و یا علی و یا حمزه را به قتل رسانی ،فلان جایزه را به تو می دهم ووحشی که برده ای بود از جبیر بن مطعم و اهل حبشه با خود گفت :محمد را که نمی توانم بکشم ، علی هم مردی بسیار هوشیار است که نمی توان او را غافلگیرکرد،پس برای کشتن حمزه کمین می کنم و چنین کرد و در زمانی که او قریش راتار و مار می کردو از کشته آنها پشته می ساخت از نزد وحشی عبور کرد و پابه لب نهری گذاشت و به زمین افتاد،در این هنگام وحشی با نیزه به او حمله ور شد که در خاصره آن جناب فرو رفت و از زیر سینه اش برون شد و به زمین افتاد،وحشی خود را به او رساند و جگر حمزه را بیرون کشید و نزد هند برد،هند آن رادر دهان خود نهاد و جوید، اما خدای تعالی جگر را در دهان او چون استخوان سر زانو سخت و محکم نمود و ناچار آن را بیرون انداخت .در این هنگام با رسول خدا(ص ) غیر از علی (ع )و ابو دجانه و سماک بن خرشه کسی نماند و علی (ع ) با نهایت شجاعت از پیامبر(ص )دفاع می کرد تاآنجا که زخمهای آن جناب به هفتاد رسید، اینجا بود که جبرئیل به رسولخدا(ص )گفت : مواسات یعنی این ،و رسول خدا(ص ) فرمود:او از من است و من از اویم و جبرئیل گفت :من از هردوی شمایم و امام صادق (ع )فرمود:رسول خدا جبرئیل را بین آسمان و زمین دید که می گوید:(لافتی الاعلی ،لاسیف الا ذوالفقار)هیچ جوانمردی جز علی وهیچ شمشیری جز ذوالفقار علی نیست .

تفسیر المیزان

121- ﻭَ ﺇِﺫْ ﻏَﺪَﻭْﺕَ ﻣِﻦْ ﺃَﻫْﻠِﻚَ ﺗُﺒَﻮِّﺊُ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﻣَﻘﺎﻋِﺪَ ﻟِﻠْﻘِﺘﺎﻝِ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺳَﻤِﻴﻊٌ ﻋَﻠِﻴﻢٌ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻏﺪﻭﺕ ﻣﻄﻠﻖ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﻘﻞ ﺻﺤﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻳﺎ ﻋﻠّﺖ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺭﺩ، ﺗﺒﻮﻯ ﺣﺎﻛﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻮﺍﺿﻊ ﻟﺸﮕﺮﻳﺎﻥ ﺯﻳﺮ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺩﺭ ﺫﻳﻞ ﺁﻳﻪ ﺁﻣﺪﻩ: ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺳَﻤِﻴﻊٌ ﻋَﻠِﻴﻢٌ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎﻯ ﺿﺪ ﻭ ﻧﻘﻴﺾ ﻛﻪ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻭ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ.

تفسیر آیه ۱۲۱ سوره آل عمران.احسن الحدیث

وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿١٢١


 آغاز نبرد احد


 از اینجا آیاتی شروع میشود که درباره یک حادثه مهم و پر دامن یعنی جنگ<احد> نازل شده است; زیرا از قرائنی که در آیات فوق وجود دارد


استفاده میشود این دو آیه 121 و 122 سوره ال عمران , بعد از جنگ احد نازل شده و اشاره به گوشه ای ازجریانات این جنگ وحشتناک میکند


و بیشتر مفسران نیز بر همین عقیده اند در آغاز اشاره به بیرون آمدن پیامبر از مدینه برای انتخاب لشکرگاه در دامنه کوه <احد> کرده,


 میفرماید: ای پیامبر! به خاطر بیاور آن روز را که صبحگاهان از <مدینه> از میان بستگان و اهل خود بیرون آمدی 


تا برای مؤمنان پایگاههائی برای نبرد با دشمن آماده سازی.در آن روز گفتگوهای زیادی در میان مسلمانان بود و 


همان طور که در شرح حادثه احد به زودی اشاره خواهیم کرد درباره انتخاب محل جنگ و این که داخل <مدینه> بوده باشد یا بیرون <مدینه>, 


در میان مسلمانان اختلاف نظر شدید بود.پیامبر صل الله علیه واله پس از مشورت کافی نظر اکثریت مسلمانان را که جمع زیادی ازآنان را جوانان تشکیل میدادند 



 انتخاب کرد و لشکرگاه را به بیرون شهر و دامن کوه احد منتقل ساخت, و طبعاً در این میان, افرادی بودند که در دل, مطالبی پنهان میداشتند 



و به جهاتی حاضر به اظهار آن نبودند.جمله آخر آیه به این معنی اشاره کرده میگوید: خداوند هم سخنان شما را میشنید و هم از اسرار درون شما آ گاه بود. (تفسیر نمونه)


به نام خدا 

ترجمه و تفسیر آیه 122 سوره آل عمران (آیات مرتبط با جنگ احد)

إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلا وَاللَّهُ وَلِیُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١٢٢﴾

و آنگاه که دو گروه از شما ترسان و در اندیشه فرار بودند و خدا یارآنها بود و باید اهل ایمان به خدا توکل کنند.


تفسیر

(همت )تصمیم و عزمی است که دردل برای کاری جزم کرده باشند و کلمه (فشل ) ضعف توأم با ترس است ،بعضی مفسرین می گویند:در اینجا ضعف و ترس در آنها خطور نمود، اما سیاق ، مدح است ، یعنی خداوند چون آنها را یاری نمود،ضعف و سستی در آنها مستقر نشدو این دو طائفه بنوحارثه و بنوسلمه بودند، لکن ضعف در مؤمنان راه ندارد وخداوند با این خطاب مؤمنان را موعظه می نماید و ملامت می کند و سیاق مدح نیست ، بلکه ملامت است ،چون مؤمن سزاوار نیست که سستی نماید،در حالیکه می داند خدا ولی اوست و هر کس به خدا توکل کند،خدا او را کفایت می کند و امراو را به انجام می رساند و او را پست و خوار نمی کند.(ومن یتوکل علی الله فهو حسبه ، ان الله بالغ امره ،قدجعل الله لکل شیی ءقدرا)،(هر کس به خدا توکل کند خدا او را کفایت می کند، بدرستی خدا امر خود را به انجام می رساند و به تحقیق خداوند برای هر چیز، مقداری قرار داده است ) .

تفسیر المیزان

تفسیر آیه ۱۲۲ آل عمران(احسن الحدیث)

122- ﺇِﺫْ ﻫَﻤَّﺖْ ﻃﺎﺋِﻔَﺘﺎﻥِ ﻣِﻨْﻜُﻢْ ﺃَﻥْ ﺗَﻔْﺸَﻠﺎ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻭَﻟِﻴُّﻬُﻤﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺑﻨﻮ ﺳﻠﻤﻪ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺍﻭﺱ ﻭ ﺑﻨﻮ ﺣﺎﺭﺛﻪ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺧﺰﺭﺝ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺑﺎ ﺳﻴﺼﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﻳﺎﺭ ﻭ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ، ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻳﺎﺭ ﻭ ﺣﺎﻣﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺳﺴﺖ ﮔﺮﺩﻧﺪ. ﻭَ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻓَﻠْﻴَﺘَﻮَﻛَّﻞِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﻳﻌﻨﻰ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺳﺴﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻛﺎﺭﺳﺎﺯ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻋﻤﻞ ﺷﻮﻧﺪ.

ایات سوره ال عمران ایه 122تفسیر نمونه


سپس به گوشه دیگرى از این ماجرا اشاره کرده مى‏فرماید: 


«در آن هنگام دو طایفه از مسلمانان (که طبق نقل تواریخ «بنو سلمه»


 از قبیله اوس و «بنو حارثه» از قبیله خزرج بودند) تصمیم گرفتند


 که سستى به خرج دهند و از وسط راه به مدینه باز گردند


 (إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلا).


علت این تصمیم شاید این بود که آنها از طرفداران نظریه 


«جنگ در شهر» بودند و پیامبر با نظر آنها مخالفت کرده بود،


 اما چنانکه از ذیل آیه استفاده مى‏شود.


 آن دو طایفه به زودى از تصمیم خود بازگشتند، 


و به همکارى با مسلمانان ادامه دادند،


 لذا قرآن مى‏گوید: 


«خداوند یاور و پشتیبان این دو طایفه بود و افراد با ایمان باید بر خدا تکیه کنند»


 (وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ)

به نام خدا

ترجمه و تفسیر ایه 123 سوره آل عمران (آیات مرتبط با جنگ احد)


وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿١٢٣﴾

وحقیقتاخدا شما را در جنگ بدر یاری کرد و بر دشمن غلبه داد،با آنکه شما از هرجهت در برابر دشمن ضعیف بودید،پس خدا ترس و با تقوی شوید تا شایدشکر نعمتهای او را به جای آورید.

تفسیر

آیه شریفه در مقام تکمیل عتاب قبلی است ،یعنی سزاوار نبود که از شما مؤمنین آثار سستی و ضعف مشاهده شود،با اینکه خدا ولی شماست ، و یا اینکه خدا شما را که در بدر و ذلیل بودید،یاری فرمود،باآنکه مشرکین در بدر صاحب شوکت و قوت بودند و شکر دائر مدار تقواست وتقوی سبب شکر می باشد.

تفسیر المیزان

تفسیر آیه ۱۲۳ سوره آل عمران(احسن الحدیث)

123- ﻭَ ﻟَﻘَﺪْ ﻧَﺼَﺮَﻛُﻢُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺑِﺒَﺪْﺭٍ ﻭَ ﺃَﻧْﺘُﻢْ ﺃَﺫِﻟَّﺔٌ ﻓَﺎﺗَّﻘُﻮﺍ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻟَﻌَﻠَّﻜُﻢْ ﺗَﺸْﻜُﺮُﻭﻥَ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺑﻌﺪﻯ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﺠﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻳﻌﻨﻰ: ﭼﺮﺍ ﺳﺴﺖ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ؟! ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪ؟!! ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﺣﻴﺚ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻣﻬﻤﺎﺕ ﺿﻌﻴﻒ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﻭﻟﻰ ﺧﺪﺍ ﻳﺎﺭﻳﺘﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ (ﺗﻘﺼﻴﺮ ﺭﺍ ﺑﮕﺮﺩﻥ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻴﺎﻧﺪﺍﺯﻳﺪ) ﺗﺎ ﺑﻨﺪﻩ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭ ﺑﺎﺷﻴﺪ.


(آیه 123)- از اینجا به بعد آیاتى است که براى تقویت روحیه، شکست‏خورده مسلمانان در یک حالت بحرانى نازل گردید، نخست در آن اشاره به پیروزى چشمگیر مسلمانان در میدان بدر شده تا با یادآورى آن خاطره، به آینده خویش دلگرم شوند و لذا مى‏فرماید: «خداوند شما را در بدر پیروزى داد در حالى که نسبت به دشمن ضعیف، و از نظر عده و تجهیزات قابل مقایسه با آنها نبودید» (وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ).


عدد شما 313 نفر با تجهیزات کم، و مشرکان بیش از هزار نفر و با تجهیزات فراوان بودند.


 «حال که چنین است، از خدا بپرهیزید، و از تکرار مخالفت فرمان پیشواى خود، یعنى پیامبر اجتناب کنید تا شکر نعمتهاى گوناگون او را بجاى آورده باشید» (فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).                             تفسیر نمونه

به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 124 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)


اذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُنْزَلِینَ ﴿١٢٤﴾

هنگامی که به مؤمنان گفتی :آیا خداوند با سه هزار فرشته که به یاری شما فرستاد، شما را کفایت نکرد؟


تفسیر

یعنی در روزی که جنگ بدر واقع شد،خداوند شما را یاری نمود با سه هزار فرشته مرسل و این امر به جهت تشویق مؤمنان است ، به اینکه در راه خدا ثابت قدم باشند و (امداد)به معنای مدد رساندن مستمر است .

تفسیر المیزان

ترجمه و تفسیر آیه 125 سوره آل عمران

بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ ﴿١٢٥﴾

بلی ،اگر صبر در جهاد داشته باشیدوپرهیزگار باشید، چون کافران بر سر شما شتابان بیایند، پروردگارتان ، شما راباپنج هزار فرشته نشاندار مدد می رساند.

تفسیر

یعنی صبر و پایداری و تقوی شرط لازم برای یاری خداوند است و(فور)از ریشه (فوران )به معنای جوشش و غلیان است و به عنوان استعاره در مورد سرعت و عجله بکار می رود تا مناسب حالت آمادگی باشد،پس (من فورهم هذا)یعنی همین ساعت (مسومین )یعنی داغ زده ونشان دار و درآیه شریفه درباره عذاب فرعونیان می فرماید(یسومونکم سوءالعذاب )،یعنی شما را به بدترین وضع شکنجه می کردند.

تفسیر المیزان

تفسیر آیه ۱۲۴ سوره آل عمران(احسن الحدیث)

124- ﺇِﺫْ ﺗَﻘُﻮﻝُ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﺃَ ﻟَﻦْ ﻳَﻜْﻔِﻴَﻜُﻢْ ﺃَﻥْ ﻳُﻤِﺪَّﻛُﻢْ ﺭَﺑُّﻜُﻢْ ﺑِﺜَﻠﺎﺛَﺔِ ﺁﻟﺎﻑٍ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤَﻠﺎﺋِﻜَﺔِ ﻣُﻨْﺰَﻟِﻴﻦَ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺁﻳﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩ: ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﻚ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺍﺳﺘﻐﺎﺛﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺣﻴﺚ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻰ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻣﺪﻩ: ﺇِﺫْ ﺗَﺴْﺘَﻐِﻴﺜُﻮﻥَ ﺭَﺑَّﻜُﻢْ ﻓَﺎﺳْﺘَﺠﺎﺏَ ﻟَﻜُﻢْ ﺃَﻧِّﻰ ﻣُﻤِﺪُّﻛُﻢْ ﺑِﺄَﻟْﻒٍ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤَﻠﺎﺋِﻜَﺔِ ﻣُﺮْﺩِﻓِﻴﻦَ ﺍﻧﻔﺎﻝ/ 9 ﻣﻌﻠﻮم ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﻚ ﺩﻭﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﺎ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺁﻳﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺳﺖ.


تفسیر آیه ۱۲۵ سوره آل عمران(احسن الحدیث)

125- ﺑَﻠﻰ ﺇِﻥْ ﺗَﺼْﺒِﺮُﻭﺍ ﻭَ ﺗَﺘَّﻘُﻮﺍ ﻭَ ﻳَﺄْﺗُﻮﻛُﻢْ ﻣِﻦْ ﻓَﻮْﺭِﻫِﻢْ ﻫﺬﺍ ﻳُﻤْﺪِﺩْﻛُﻢْ ﺭَﺑُّﻜُﻢْ ﺑِﺨَﻤْﺴَﺔِ ﺁﻟﺎﻑٍ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤَﻠﺎﺋِﻜَﺔِ ﻣُﺴَﻮِّﻣِﻴﻦَ ﺑﺎﺯ ﺁﻳﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺑﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻣﺪﻥ ﭘﻨﺠﻬﺰﺍﺭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﺎﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻘﻮﻯ ﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻓﻮﺭﻯ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﻗﺒﻠﻰ ﻣﻄﻠﻖ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺴﻮﻣﻴﻦ ﺑﺼﻴﻐﻪ ﻓﺎﻋﻞ ﻳﻌﻨﻰ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﻠﺎﻣﺘﺪﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎم ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ: ﺭﻭﺯ ﺑﺪﺭ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﻫﺎﻯ ﺳﻔﻴﺪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻠﻮم ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﺮﺍﺋﻂ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﻭ ﭘﻨﺠﻬﺰﺍﺭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻗﻮم ﻟﻮﻁ ﻭ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴّﻠﺎم ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﺸﻜﻞ ﺁﺩﻣﻰ ﺩﺭ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ ﭘﺲ ﻋﻠﺎﻣﺖ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.


ﻋﻴﺎﺷﻰ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ: ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻣﺤﻤّﺪ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺪﺭ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ (ﺻﺎﺣﺐ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎم) ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﻨﺠﻬﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﻨﺪ.



به نام خدا 

ترجمه و تفسیر آیه 126 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلا بُشْرَى لَکُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ﴿١٢٦﴾

ترجمه

و خدا آنها را نفرستاد، مگربرای آنکه به شما مژده فتح بدهند و دل شما را به نصرت خدا مطمئن کنند و فتح نیست مگر از جانب خداوند توانای دانا به عواقب امور

تفسیر

،منظور از(عند)مقام ربوبی است که تمام اوامرو فرامین بدان جا منتهی می شود و هیچ یک از اسباب ، از آن مستقل و بی نیازنیست و مقصود آنست که ملائکه مدد رسان در امر یاری هیچ استقلالی از خودندارند،بلکه آنها اسباب ظاهری هستند که بشارت و آرامش قلبی را برای شمامی آفرینند، نه آنکه فتح و پیروزی شما مستند به یاری آنها باشد و این یاری آنهاشما را از خدا بی نیاز کند، اما حقیقت یاری و نصر از جانب خدای سبحان است که عزیز است و هرگز مغلوب نمی شود و حکیم است ،یعنی هیچگاه دچار جهل نمی گردد و قضا و قدرش به تناسب حکمتش جریان دارد.

تفسیر المیزان


ترجمه و تفسیر آیه 127 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

لِیَقْطَعَ طَرَفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خَائِبِینَ ﴿١٢٧﴾

ترجمه

تا گروهی از کافران را هلاک گرداند یا ذلیل و خوار کند که از مقصود خود نا امید بازگردند.

تفسیر

(قطع طرف )کنایه از کاستن عده و تضعیف نیروی کفار به کشتن و اسیرگرفتن و گرفتن سرزمین و غلبه بر آنان به جبر و به غنیمت گرفتن اموال ایشان وشکست دادن کفار است ، همچنانکه در جنگ بدر واقع شد،و(کبت )به معنای خوار کردن و به خشم آوردن است ،ودرجنگ بدر70 نفر از کفارکشته و 70نفراسیر شدندو ابوسفیان گفت : به زنان اجازه گریه ندهید تاکینه آنها علیه مسلمین ازبین نرود و چون درجنگ احد غالب شدند اجازه گریه به آنها داد.

تفسیر المیزان



126- ﻭَ ﻣﺎ ﺟَﻌَﻠَﻪُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺇِﻟَّﺎ ﺑُﺸْﺮﻯ ﻟَﻜُﻢْ ﻭَ ﻟِﺘَﻄْﻤَﺌِﻦَّ ﻗُﻠُﻮﺑُﻜُﻢْ ﺑِﻪِ ﻭَ ﻣَﺎ ﺍﻟﻨَّﺼْﺮُ ﺇِﻟَّﺎ ﻣِﻦْ ﻋِﻨْﺪِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟْﻌَﺰِﻳﺰِ ﺍﻟْﺤَﻜِﻴﻢِ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻋﻴﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻧﻔﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﺟﺮﺍﻯ ﺑﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﻕ ﻛﻪ ﺫﻳﻞ ﺁﻥ ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻋَﺰِﻳﺰٌ ﺣَﻜِﻴﻢٌ ﺍﺳﺖ، ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﺤﻞ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻧﺰﻭﻝ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻇﺎﻫﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﻳﺎﺭﻯ ﻭﺍﻗﻌﻰ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺘﻘﻠﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻟﻔﻆ ﻋﺰﻳﺰ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﮕﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻳﻦ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺣﻜﻤﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.


شرح آیات ۱۲۶ و ۱۲۷ سوره آل عمران(احسن الحدیث)


127- ﻟِﻴَﻘْﻄَﻊَ ﻃَﺮَﻓﺎً ﻣِﻦَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻛَﻔَﺮُﻭﺍ ﺃَﻭْ ﻳَﻜْﺒِﺘَﻬُﻢْ ﻓَﻴَﻨْﻘَﻠِﺒُﻮﺍ ﺧﺎﺋِﺒِﻴﻦَ ﻇﺎﻫﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻟﻴﻘﻄﻊ ﻋﻠّﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﻧَﺼَﺮَﻛُﻢُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ 123 ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ، ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻗﻄﻊ ﻃﺮﻑ ﺑﻪ ﻧﻈﺮم ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻛﺎﺭﻭﺍﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻳﻜﺒﺘﻬﻢ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻧﻔﺮ ﻭ ﺍﺳﻴﺮ ﺷﺪﻥ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻧﻔﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻛﻔﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ:


ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺪﺭ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﻃﺮﻓﻰ ﺍﺯ ﻛﻔﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ (ﻛﺎﺭﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺐ ﺷﻤﺎ ﻛﻨﺪ) ﻭ ﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻜﺴﺖ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ. ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻤﻮﺟﺐ ﺁﻳﻪ ﻭَ ﺇِﺫْ ﻳَﻌِﺪُﻛُﻢُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺇِﺣْﺪَﻯ ﺍﻟﻄَّﺎﺋِﻔَﺘَﻴْﻦِ ﺃَﻧَّﻬﺎ ﻟَﻜُﻢْ ﺍﻧﻔﺎﻝ/ 7 ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻳﺎ ﻛﺎﺭﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻗﺮﻳﺶ ﺭﺍ ﺷﻜﺴﺖ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺩﻭ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﻤﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﻟﻌﻴﺮ ﺍﻭ ﺍﻟﻨﻔﻴﺮ 


ﻳﺎ ﻛﺎﺭﻭﺍﻥ ﻳﺎ ﻟﺸﮕﺮﻳﺎﻥ، ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﻭﻣﻰ ﻋﻤﻠﻰ ﺷﺪ، ﻛﺎﺭﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭﻟﻰ ﻛﻔﺎﺭ ﺭﺍ ﺷﻜﺴﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ.



به نام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 128 سوره آل عمران (آیات جنگ احد)

لَیْسَ لَکَ مِنَ الأمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ﴿١٢٨﴾

ترجمه

ای پیامبر به دست تو کاری نیست ، اگر بخواهدبه لطف خود از آن کفاردر گذرد و اگر بخواهد به جرم آنکه مردمی ستمگرند آنها را عذاب کند.


تفسیر

،یعنی زمام مسأله قطع و کبت بدست خداست و رسول خدا در آن دخالتی ندارد تاوقتی به دشمن غلبه یافتند پیامبر را مدح کنند وعمل و تدبیر او را بستایند،وبرعکس اگر مثل روز احد از دشمن شکست خوردند آن حضرت را ملامت وتوبیخ کنند و جمله (اویتوب ...)عطف به فعل (لیقطع طرفا)است ،یعنی این عمل برای آن بود که یا آنها را موفق به توبه نماید یا آنها را عذاب کند، چون خدا مالک همه چیز است ، پس هر کس را بخواهد می آمرزد یا عذاب می کند و سبب عذاب آنهاهم ستمگر بودن ایشان است ،لذا مستحق عذاب الهی هستند.

تفسیر المیزان


ترجمه و تفسیر آیه 129 سوره آل عمران(آیات جنگ احد)

وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿١٢٩﴾

ترجمه

هرچه در آسمانها و زمین است متعلق به خداست ،هرکه را خواهد ببخشد و هرکه را خواهد عذاب کند و خدا نسبت به خلق بسیارآمرزنده و مهربان است.


تفسیر

بیان این مطلب است که توبه و آمرزش به خدا بازمی گرددو مغفرت و رحمت او بر عذاب و غضبش سبقت گرفته است .

تفسیر المیزان


تفسیر آیه ۱۲۸ سوره آل عمران(احسن الحدیث)


128- ﻟَﻴْﺲَ ﻟَﻚَ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮِ ﺷَﻰْ ءٌ ﺃَﻭْ ﻳَﺘُﻮﺏَ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﺃَﻭْ ﻳُﻌَﺬِّﺑَﻬُﻢْ ﻓَﺈِﻧَّﻬُﻢْ ﻇﺎﻟِﻤُﻮﻥَ ﺟﻤﻠﻪ ﻟَﻴْﺲَ ﻟَﻚَ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮِ ﺷَﻰْ ءٌ ﺩﺭ ﺟﺎﻯ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﺳﺖ ﻓَﻠَﻢْ ﺗَﻘْﺘُﻠُﻮﻫُﻢْ ﻭَ ﻟﻜِﻦَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻗَﺘَﻠَﻬُﻢْ ﻭَ ﻣﺎ ﺭَﻣَﻴْﺖَ ﺇِﺫْ ﺭَﻣَﻴْﺖَ ﻭَ ﻟﻜِﻦَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﺭَﻣﻰ ﺍﻧﻔﺎﻝ/ 17 ﻳﻌﻨﻰ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻜﺸﺘﻴﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺳﻨﮕﺮﻳﺰﻩ ﺑﺴﻮﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻰ ﺗﻮ ﻧﻴﺎﻧﺪﺍﺧﺘﻰ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺫﻛﺮ ﻟﻴﺲ ﻟﻚ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻛﺒﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﺪﺡ ﻭ ﺫﻣﻰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺸﻮﺩ، ﺍﻭ ﻳﺘﻮﺏ ﻋﻄﻒ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﻟﻴﻘﻄﻊ ﻳﻌﻨﻰ ﻳﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﺩ ﻳﺎ ﻋﺬﺍﺑﺸﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻇﺎﻟﻤﻨﺪ، ﺑﻨﻈﺮم ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺗﻮﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﻴﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻜﺸﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎ ﺍﺧﺬ ﻏﺮﺍﻣﺖ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﻳﻌﺬﺑﻬﻢ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺳﻴﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺪ ﻭﻟﻰ ﺷﻖ ﺍﻭﻝ (ﻏﺮﺍﻣﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ) ﺑﻮﻗﻮﻉ ﭘﻴﻮﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻜﺸﺖ (ﻣﮕﺮ ﺑﻌﻀﻰ ﺭﺍ) ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺩﻭ ﺁﻳﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺍﺯ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻛﺒﺖ ﻳﻜﻰ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻛﺒﺖ ﻭ ﺷﻜﺴﺖ ﻛﻔﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﻧﻴﺰ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﻋﻔﻮ ﺑﺎ ﻏﺮﺍﻣﺖ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩ ﻟَﻴْﺲَ ﻟَﻚَ ... ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﺑﻄﻰ ﺑﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺪﺍﺭﺩ.


تفسیر آیه ۱۲۹ سوره آل عمران(احسن الحدیث)

129- ﻭَ ﻟِﻠَّﻪِ ﻣﺎ ﻓِﻰ ﺍﻟﺴَّﻤﺎﻭﺍﺕِ ﻭَ ﻣﺎ ﻓِﻰ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻳَﻐْﻔِﺮُ ﻟِﻤَﻦْ ﻳَﺸﺎءُ ﻭَ ﻳُﻌَﺬِّﺏُ ﻣَﻦْ ﻳَﺸﺎءُ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻏَﻔُﻮﺭٌ ﺭَﺣِﻴﻢٌ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻳﻚ ﺣﻜﻢ ﻛﻠﻰ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﻋﻠﺖ ﺍﻭ ﻳﺘﻮﺏ- ﺍﻭ ﻳﻌﺬﺏ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ: ﻫﻤﻪ ﻣﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻋﺬﺍﺏ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭﻟﻰ ﺟﻤﻠﻪ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻏَﻔُﻮﺭٌ ﺭَﺣِﻴﻢٌ ﺣﺎﻛﻰ ﺍﺯ ﺳﺒﻘﺖ ﺭﺣﻤﺖ ﺑﺮ ﻏﻀﺐ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻟﺬﺍ ﺍﺳﻴﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻓﺪﻳﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻃﻌﻤﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪﻧﺪ.


ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﻴﺶ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻛﻔﺎﺭ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ، ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻨﺎﻓﻰ ﺳﺮﺍﭘﺎﻯ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺻﺮﻳﺢ ﻋﻘﻞ ﻧﻴﺴﺖ؟! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻯ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺍﻧﺒﻴﺎ ﻭ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﻯ ﺁﺳﻤﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ، ﺁﻳﺎ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻴﻦ ﺧﺪﺍﻯ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻰ ﺑﻪ ﺍﻧﺒﻴﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﻮﺭﺯﺩ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﺷﻨﺎ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻰ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻛﻔﺎﺭ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﺠﺖ ﺧﺎﻟﺺ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻤﺎم ﺷﻮﺩ؟! ﻭ ﺁﻳﺎ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻛﻔﺎﺭ ﺭﺍ ﻳﻜﻰ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ؟!. ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﻭﻟﻰ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ" ﺍﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺎ ﻳﻬﺪﻯ ﺍﻟﻘﻮم ﺍﻟﻜﺎﻓﺮﻳﻦ" ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺟﻤﻠﻪ" ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ" ﺭﺍ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﻌﻪ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﺁﻥ ﺗﺼﺮﻑ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺤﻨﺖ ﻫﺎ، ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺍﻳﻦ ﺣﻜﻢ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﺗﻘﻴﻴﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺭﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﺍﻳﻦ ﺣﻜﻢ ﻭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺑﻪ ﺍﺟﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ، ﺣﺎﻟﺎ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺍﻳﻦ ﺣﻜﻢ ﺑﻘﺘﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ، ﻭ ﻳﺎ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺷﻮﺭﻳﺪﻩ ﻭ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺳﺎﺯﻧﺪ، ﻭ ﻳﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺗﻬﻤﺖ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺭﺗﺪﺍﺩ ﻣﺮﺩم ﺍﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻳﺎ ﺣﻴﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻜﻢ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﺮﺳﺪ ﺧﻔﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ، ﻭ ﻟﻴﻜﻦ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻛﻠﻤﻪ ﺣﻖ ﻭ ﺩﻳﻦ ﻣﺒﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺠﺎ ﻭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻛﻤﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﻠﺎم ﻋﺰﻳﺰ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ:" ﺍﻥ ﻳﺸﺎ ﻳﺬﻫﺒﻜﻢ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻭ ﻳﺎﺕ ﺑﺁﺧﺮﻳﻦ ﻭ ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻰ ﺫﻟﻚ ﻗﺪﻳﺮﺍ" .


ﻭ ﺍﻣﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﻭم: ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ﻛﻔﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ، ﻛﻔﺮ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﺁﻳﻪ ﺍﻳﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺣﻜﻢ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺚ ﺍﺳﺖ، ﺣﻜﻤﻰ ﻛﻪ ﺟﻤﻠﻪ" ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ- ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺘﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ" ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﻛﻤﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺣﺞ، ﻣﺨﺎﻟﻔﻴﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﺣﺞ ﺭﺍ ﻛﺎﻓﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ:" ﻭ ﻣﻦ ﻛﻔﺮ ﻓﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻏﻨﻰ ﻋﻦ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ" ﻧﻪ ﻛﻔﺮﻯ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻯ ﺍﺳﺘﻜﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺗﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺑﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻳﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ" ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ" ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺩﻳﻦ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﻣﺎ ﺳﺎﺑﻘﺎ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﻳﺮﻓﺘﻴﻢ، ﻭ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻫﻢ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﺷﻮم ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﻌﻨﺎﻳﺶ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻛﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺳﺸﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﺪ، ﻧﻈﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﻪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:" ﺍﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺎ ﻳﻬﺪﻯ ﺍﻟﻘﻮم ﺍﻟﻔﺎﺳﻘﻴﻦ" ﻭ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ:" ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺎ ﻳﻬﺪﻯ ﺍﻟﻘﻮم ﺍﻟﻈﺎﻟﻤﻴﻦ" ﻛﻪ ﻣﻌﻠﻮم ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺁﻳﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﻪ ﻓﺴﻖ ﻭ ﻇﻠﻢ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺎ ﺳﺎﺑﻘﺎ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ ﺩﻭم ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﺤﺚ ﻛﺮﺩﻳﻢ.


ﭘﺲ ﻣﻌﻨﺎﻯ ﺁﻳﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻄﻠﻖ ﺍﻟﻌﻨﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﻟﻄﻤﻪ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺑﻪ ﻛﻠﻤﻪ ﺣﻖ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻧﻮﺭﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﻮﺩ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻮﻥ ﺑﻄﻮﺭ ﻛﻠﻰ ﻛﻔﺎﺭ ﻭ ﻇﺎﻟﻤﻴﻦ ﻭ ﻓﺎﺳﻘﻴﻦ ﺍﺯ ﺷﻮﻣﻰ ﻭ ﺑﺪﻯ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺳﻨﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻭ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﻨﺘﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺧﻠﻖ ﺧﺪﺍ ﺟﺎﺭﻯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺴﻴﺮ ﺍﺳﺒﺎﺑﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻳﻜﻰ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻣﺴﺒﺒﺎﺕ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻧﻨﺪ ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺒﺎﺑﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﻓﻀﻴﻠﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﺎم ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﺷﻮﺩ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺖ، ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺴﻮﻯ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﻓﺎﺳﺪ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻛﻨﻨﺪ، ﺁﺭﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻭ ﻟﻴﻜﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺷﻮﻛﺖ ﺷﺎﻥ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺧﺪﺍ ﺍﺭﺯﺍﻧﻴﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺯﺑﻮﻥ ﻭ ﻋﺎﺟﺰ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﺴﺎﻋﻰ ﺷﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺣﻴﺎﻧﺎ ﻭ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﻗﺪم ﻛﻮﺗﺎﻩ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﻛﺎﺭﺷﺎﻥ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﭘﻠﻴﺪ ﺧﻮﺩ ﻧﺎﺋﻞ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻟﻴﻜﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﻌﻠﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﺩﻭﺍم ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎﻟﺁﺧﺮﻩ ﺗﺒﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﺎﻫﻰ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻛﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﺁﺭﻯ" ﻭ ﻟﺎ ﻳﺤﻴﻖ ﺍﻟﻤﻜﺮ ﺍﻟﺴﻴﺊ ﺍﻟﺎ ﺑﺎﻫﻠﻪ" .

خلاصه مطلب فوق اینه که در خصوص این آیه و دستور خداوند به پیامبر اگر کسی مخالفت کرد که به کفر تعبیر شده،خداوند در این کفر و عناد اونها رو هدایت نخواهد کرد و مانع پیشرفت کافران(مخالفان)خواهد شد.ﺟﻤﻠﻪ:" ﻟﻴﺲ ﻟﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﺷﻰ ء" ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺘﺮﺿﻪ، ﻭ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺍﺵ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺯﻣﺎم ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻛﺒﺖ ﺑﺪﺳﺖ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺧﺎﻟﺘﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺗﺎ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﻇﻔﺮ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺪﺡ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﻞ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﺎﻳﻨﺪ، ﻭ ﺑﺮ ﻋﻜﺲ ﺍﮔﺮ ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺯ ﺍﺣﺪ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﻜﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﺛﺎﺭ ﺷﻮم ﺷﻜﺴﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺗﻮﺑﻴﺦ ﻭ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﻪ ﻣﺜﻠﺎ ﺍﻣﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﻧﻜﺮﺩﻯ، ﻫﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ ﺯﺩﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﮔﻔﺘﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.


ﻭ ﺟﻤﻠﻪ:" ﺍﻭ ﻳﺘﻮﺏ ﻋﻠﻴﻬﻢ" ﻋﻄﻒ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺟﻤﻠﻪ" ﻳﻘﻄﻊ ..."، ﻭ ﻭﻗﺘﻰ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺘﺮﺿﻪ:


" ﻟﻴﺲ ﻟﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﺷﻰ ء" ﺭﺍ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﻢ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺩﺭ ﺩﻭ ﺁﻳﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭﻯ ﺍﺳﺖ ﻣﺘﺼﻞ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺚ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺗﻮﺑﻪ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺍﻣﺮ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ:" ﻭ ﻟﻠﻪ ﻣﺎ ﻓﻰ ﺍﻟﺴﻤﺎﻭﺍﺕ ﻭ ﻣﺎ ﻓﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ..." ﻭ ﻣﻌﻨﺎﻯ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺁﻳﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﻣﺘﻘﻦ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﺘﻞ ﻭ ﺍﺳﻴﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﻔﺎﺭ ﻋﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻢ، ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺑﺒﺮﺩ، ﻭ ﻳﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﺒﺖ ﻛﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺧﻔﻴﻒ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺗﻠﺎﺷﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻰ ﺛﻤﺮ ﺳﺎﺯﺩ، ﻭ ﻳﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺗﻮﺑﻪ ﺷﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺬﺍﺑﺸﺎﻥ ﻛﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻛﺒﺖ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ، ﺗﺎ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻭ ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﺷﻮﻯ، ﻭ ﺍﻣﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﻳﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﻚ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻋﺬﺍﺏ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﺮ ﻋﺬﺍﺏ ﻭ ﻏﻀﺒﺶ ﭘﻴﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﻏﻔﻮﺭ ﻭ ﺭﺣﻴﻢ ﺍﺳﺖ.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد