سوال:حضرت علی علیهالسلام، در خطبه 91 نهج البلاغه یا خطبه اشباح، فراز «آیَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَیْلِهَا وَ أَجْرَاهُمَا ...» علت شب و روز را حرکت خورشید و ماه معرفی میکند، در حالی که امروزه میدانیم حرکت دورانی زمین علت شب و روز است. پاسخ چیست؟
پاسخ:متن و ترجمهی فرازی که در سؤال ذکر شده بود، به شرح ذیل میباشد:
«... وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آیَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا- وَ قَمَرَهَا آیَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَیْلِهَا- وَ أَجْرَاهُمَا فِی مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا- وَ قَدَّرَ سَیْرَهُمَا فِی مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا- لِیُمَیِّزَ بَیْنَ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ بِهِمَا- وَ لِیُعْلَمَ عَدَدُ اَلسِّنِینَ وَ اَلْحِسَابُ بِمَقَادِیرِهِمَا»
ترجمه: ... و خورشید را نشانهی روشنگر روزش قرار داد و ماه را آیت (نشانهای) از شبها (که گاه گاهی) ناپدید میشود قرار داد و آن دو را در انتقالگاههای (فِی مَنَاقِلِ) مجرایشان (مسیر حرکت و مدارشان) به جریان انداخت، و سیر آنها را اندازه گذاشت (وَ قَدَّرَ) در درجههای مدارجشان – برای این که شب و روز به آنها تمیز داده شود – علم به عدد سالها و حسابها بر اساس آن اندازهها دانسته شود.
گاهی در محاوره، یک جملهای بیان شده و منظور و مفهوم اصلی به مخاطب منتقل میشود، اما به هنگام مطالعه، بررسی یا نقد یک بیان، حتماً باید به کلمات، معانی و مفاهیم واقعی آنها توجه شود. به عنوان مثال: «حرکت» و «جریان» هر دو کلمات عربی هستند، پس اگر اراده گوینده، «حرکت» بود، همین واژه را به کار میبرد و یا اگر نظرش بر این معنا بود، میفرمود: علت پیدایش شب و روز، حرکت خورشید به دور زمین است، در حالی که چنین نفرموده است. یا مثلاً باید دقت شود که نفرمود: تا شب و روز پدید آید، بلکه فرمود «تا شب و روز به آنها شناخته شود». یعنی ما که در زمین هستیم، با ماه و خورشید شب و روز را تشخیص میدهیم.
حال به چند نکتهی خاص باید توجه شود:
الف – در هیچ کجای این فراز، یا سایر آیات قرآن کریم و بیانات نورانی اهل عصمت علیهمالسلام در این موضوع، بیان نشده است که «علت» پیدایش شب و روز حرکت خورشید و ماه به دور زمین است. بلکه فرمود: خورشید و ماه را «آیه = نشانه»ی شب و روز قرار داد تا برای انسان، علم شب و روز پدید آید و بتواند بین شب و روز را تمیز دهد. خورشید (آفتاب) در روز، نشانه است و وضع قرار گرفتنش در مدار، بیانگر فجر، صبح، ظهر، عصر و غروب میباشد – قرار گرفتن ماه در مدارش نشانه است، آغاز و امتداد و انتهای یک ماه را نشان میدهد و ... .
ب - فرمود بر اساس اندازههایی (قدر) که برای هر کدام قرار داده است (مقدر نموده است)، آنها را در مدار و مجرای خودشان به جریان انداخت، آن هم بر اساس درجات آنها در مدار.
بله، این فراز، ضمن اشاره به «درجه» و اهمیت آن، نشان میدهد که فرموده هم ماه در حرکت است و هم خورشید و هیچ کدام ثابت نیستند. و با چگونگی قرار گرفتن و جریان آنها در مدار و بر اساس درجات، انسان میتواند محاسبات و از جمله شمارش روزگار (سنین) را انجام دهد. بتواند بشمارد و بگوید: دیروز، امروز، فردا، سال گذشته، ده سال پیش، ده قرن پیش و یا صد سال دیگر. اما نفرمود که این حرکت آنها به دور زمین است، بلکه فرمود در مجرای خودشان میباشد (مَجْرَاهُمَا).
ج - دقت شود، اگر چه علم کشف نموده است که زمین به دور خورشید میچرخد، که البته این چرخش و تناسب درجهاش نسبت به ماه و خورشید نیز بر اساس درجه استقرار آنها در مدار است، اما این کشف بدان معنا نیست که خورشید ثابت است و حرکتی ندارد. بلکه خورشید نیز ثابت نیست. چنان چه علم امروز نیز کشف نموده که خورشید با سیاراتى که پیرامون آنند به سوى ستاره (نسر ثابت) حرکتى انتقالى دارند.
گاه حرکت به صورت چرخش است، که به آن حرکت وضعی میگویند و گاه به صورت جریان است که به آن حرکت انتقالی میگویند و میدانیم که خورشید حرکت انتقالی دارد. لذا در فراز فوق، به جریان تصریح شده است (أَجْرَاهُمَا)، و هم چنین در آیه 38 از سوره یس به جریان خورشید به سوی جایگاهش تصریح شده است و میفرماید: این همان اندازهها (تقدیرها)یی است که خداوند علیم برای آنها قرار داده است:
«وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ العَزِیزِ العَلِیمِ»
ترجمه: و خورشید به سوی قرارگاه خویش روان است این تقدیر خدای پیروزمند وداناست.
[البته این آیه به معانی دیگری نیز اشاره دارد، از جمله آن که: تا آنجا که قرار گیرد حرکت مى کند، یعنى تا سرآمدن اجلش ، و یا تا زمان استقرار، و یا محل استقرارش حرکت مى کند] – و البته علم امروز به این واقعیت نیز پیبرده است.
د - پس از دقت به نکات فوق، دقت به این مهم، لازم است که تمامی اجزای این عالم، به هم پیوستهاند، لذا وضعیت، حرکت و تحولات هر جزئی، در سایر اجزا اثر میگذارد. [چنان چه دانشمندان میگویند: اگر مگسی در پکن بال بزند، در آتمسفر لندن اثر میگذارد]؛ پس اگر گفته شد، گردش زمین به دور خورشید، سبب پیدایش تاریکی و روشنی در نیمکره میگردد، معنایش این نیست که وضعیت خورشید، چگونگی قرار گرفتنش در مدار، چگونگی جریانش در مجرای خود و ...، هیچ تأثیری در این امر ندارد، چرا که اگر این اندازهها «مقدرات» نباشد و یا به هم بریزد، همه چیز از بین میرود، چه رسد به شب و روز. به قول مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیه فوق: «و به هر حال حاصل معناى آیه شریفه این است که : آفتاب پیوسته در جریان است ، مادامى که نظام دنیوى بر حال خود باقى است، تا روزى که قرار گیرد و از حرکت بیفتد، و در نتیجه دنیا خراب گشته، این نظام باطل گردد».
*- پس، حتی اگر در یک نگاه کلی گفته شود: شب، روز، ایام، سنین، فصول و ...، بر اساس حرکت و گردشهای زمین، ماه، خورشید، ستارگان، سیارات و سایر کهکشانها پدید میآیند، بیان غلطی نیست، چرا که قرار گرفتن و حرکت هر کدام در جایگاه، مدار و درجه خودشان سبب این نظم و ثبات آن میگردد.