تقدیم به پیشگاه صاحب الزمان...
.
من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
.
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!
.
رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!
.
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
.
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
.
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
.
طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
.
شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
.
به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاهم
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
.
دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن
که از نفرین و از عاق پدر بسیار میترسم!
.
هزاران بار رفتم، ولی شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!
.
دمی وصلم ، دمی فصلم، دمی قبضم، دمی بستم
من از بیچارگیِ آخرِ این کار میترسم.....
آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند / بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی / جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده
امام جواد
امام جواد آن شه ملک جود
که بُد عالم علم غیب و شهود
دلش منبع فیض پروردگار
جلال و کمال از رخش آشکار
ز تقوا تقى بود آن نور پاک
ز بخشش جواد آن مه تابناک
امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع) پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه در سن 8 سالگی به مقام امامت رسیدند.
مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد . " از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد .
از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار می بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد .
باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود، با وجود سن کم وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت .
حدیثی زیبا از امام جواد (ع):
امام جواد (ع) فرمودند سه خصلت جلب محبّت می کند:
* انصاف در معاشرت با مردم
* همدردی در مشکلات آن ها
* همراه و همدم شدن با معنویات
سلام بر تو اى جوادالائمه (ع) و بر آن بارگاه خدایى ات که تا دامنه قیامت، چشم نواز همه از ره رسیدگانِ خسته خواهد بود
التماس دعا
دعای جوشن الکبیر بصورت شعری زیبا:
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است
خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست
خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر
خود را به خدا بسپار